دست های نیرومند
کتاب دست های نیرومند : دفاع شیرین و جانانه امام علی(ع) در دوران کودکی از پیامبر اکرم
کتاب دست های نیرومند : غلامرضا آبروی، نشر حضور
معرفی:
گاهی انسان دستش، پایش، چشمش، زبانش، قلمش، خلاصه تمام افعالش برای یاری دین خدا و یاری و دفاع از حجت خداست…
داستان دست های نیرومند، داستان دفاع شیرین و جانانه امام علی علیه السلام در دوران کودکی از پیامبر اکرم است مقابل کودکانی که ایشان را می آزردند.
داستانی ساده و روان که بر جان و دل کودک می نشیند
بریده کتاب(۱):
پسر بزرگتر گفت: او محمد است، زود باشید سنگ جمع کنید.
یکی از بچه ها گفت: پدرم می گوید او دیوانه است، خدایان ما را قبول ندارد.
پسر بزرگتر گفت : پدر من نیز همین را می گوید و سفارش کرده که هر جا او را دیدید با سنگ بزنید.
پسر بزرگتر سنگی برداشت و دستش را بالا آورد تا سنگ ها را به سوی پیامبر پرتاب کنند…
بریده کتاب(۲):
علی با خشم به آن ها نگاه کرد و گفت:هر کس به رسول خدا آزار برساند سزایش همین است.
دو پسر گریه کنان از آنجا رفتند.
کوچه خلوت بود، خورشید در دل آسمان لبخند میزد و نور می پاشید، هیچ صدایی جز صدای نرم قدم های پیامبر وعلی در کوچه نمی آمد…