نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
جمعه, ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ۰۱:۳۶ ب.ظ

چپ دست ها عاشق می شوند

کتاب چپ دست ها عاشق می شوند : روایتی از مبارزه با مشکلات و سختی ها برای دست یابی به موفقیت

کتاب چپ دست ها عاشق می شوند

نویسنده: علی آرمین

انتشارات جمکران

بریده کتاب:

هر گوری می‌ ذ رفتم، برایم بهتر از اینجا بود.
بیست سال تحمل این خانه برایم بس بود. تصمیم گرفتم که برای همیشه آنجا را ترک کنم. یک مشت خرت و پرت و لباس و شانه و این‌جور چیزها را توی کیف لپ‌ تاپم ریختم. مقداری از شهریه‌ ام که مانده بود را هم گذاشتم توی جیبم.
به لیلا فکر می‌ کردم و اینکه الان دیگر همان خانواده درب و داغونم را هم می‌ خواهم رها کنم و تنها بروم سراغش.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۳ ، ۱۳:۳۶
نمکتاب ...
جمعه, ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ۰۱:۳۵ ب.ظ

قرار

کتاب قرار : روایتی ساده از آنچه در غدیر خم گذشت

کتاب قرار

نویسنده: رضا مصطفوی

انتشارات عهد مانا

بریده کتاب:

همه آنان که غاصبانه بر منبر پیامبر (ص) نشسته بودند، از این‌که ماجرای غدیر خُم روایت شود، هراس داشتند؛ با این حال، این ماجرا از سخت‌ راهه‌ های تاریخ گذشت و به دست ما رسید‌.
اکنون ما نیز همچون مردمان نسل‌ های پیشین باید پیام این روز غدیر خم را به هم‌ نسل‌ ها و نسل‌ های آینده برسانیم. این قراری بود که پیامبر مهربان ما گذاشته بود و ما و نسل‌ های آینده همچنان به آن وفاداریم.
قرارتان برقرار ….

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۳ ، ۱۳:۳۵
نمکتاب ...
جمعه, ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ۰۱:۳۴ ب.ظ

باغ گل اهل بیت

کتاب باغ گل اهل بیت : ترکیبی از احادیث و اشعاری جذاب و روان

کتاب باغ گل اهل بیت

نویسنده:  سید محمد مهاجرانی

معرفی:

کتاب شعری روان و پرطرفدار با قطعی متفاوت و نقاشی‌ هایی چشم نواز‌.

در هرصفحه از کتاب یک حدیث بسیار کوتاه و شعری درباره آن حدیث به همراه یک نقاشی مرتبط آمده است.

بریده کتاب:
امام‌ صادق (ع): صلوا عشائرکم
با اقوام و خویشاوندان خودتان پیوند برقرار کنید.

مثل پرنده های شاد
میان شهر پر بزنید
با گل خنده و سلام
به قوم خویش سر بزنید
(ص۲۱)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۳ ، ۱۳:۳۴
نمکتاب ...
جمعه, ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ۰۱:۳۳ ب.ظ

هنر زن بودن

کتاب هنر زن بودن : مهارت هایی که هر خانمی در تعامل با همسرش باید بداند

کتاب هنر زن بودن

نویسنده: محسن پور احمدخمینی

انتشارات معارف

بریده کتاب:

زنی که مهارت می داند، همیشه به خانواده همسرش احترام می گذارد. خیلی از خانم ها این هنر را ندارند. آن ها به بهانه هر مسئله واهی و بی ارزشی، برخی حرف ها را که باعث ایجاد حواشی می شود، پیش می کشند و نمی توانند با عشق ورزیدن چشمشان را روی این حواشی ببندند. باید توجه کنیم حتی اگر مادر شوهر رفتار نادرستی داشته باشد، نباید هر اتفاقی را که رخ می دهد و هر حرفی را که گفته می شود، به اطلاع همسرمان برسانیم و روح و روانش را به هم بریزیم. یکی از خط قرمزهای آقایان مادرشان است. زنی که این موضوع را درک می کند، هرگز در اندیشه جنگ با مادر شوهرش نخواهد بود.
ص 24

بریده کتاب(۲):

ارتباط کلامی موضوع بسیار مهمی است. اگر زنی بتواند با همسرش ارتباط کلامی داشته باشد و با او صحبت کند، واقعا هنرمند است.
برخی زوجین به دلیل داشتن اختلافاتی که روی هم جمع شده اند، گرفتار سرطان خانوادگی می گردند؛ یعنی مشکلشان آن قدر حاد می شود که همه اطرافیان برای زندگی آن ها نگران می شوند. من معتقدم زوج هایی که با هم صحبت نمی کنند، در معرض این سرطان خانوادگی قرار می گیرند.
زن و شوهر باید با هم حرف بزنند؛ اما حرفی که با گفتن آن احساس آرامش کنند، نه حرفی که دل طرف مقابل را بشکند. بنابراین هر کدام از ما در طول روز باید چند دقیقه ای با همسرمان صحبت کنیم.
ص ۳۷

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۳ ، ۱۳:۳۳
نمکتاب ...
جمعه, ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ۰۱:۳۰ ب.ظ

من یک حاج قاسمم

کتاب من یک حاج قاسمم : تلاشی برای آشنایی کودکان سرزمینمان، با قهرمانی بزرگ !

کتاب من یک حاج قاسمم

شاعر: مجتبی کرمی
نشر جمال

بریده کتاب:

پرچم‌ کشورم‌ رو
بالا گرفته بودم
تو نقاشی به جنگ
دشمنا رفته بودم

پاک‌ می‌ کنم دشمنو
تا نتونه بجنگه
بدون جنگ و دعوا
دنیای ما قشنگه

من حاج قاسم هستم
پر از تلاش و امید
ایران با ما بچه‌ ها
می‌ تابه مثل خورشید
(ص۶)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۳ ، ۱۳:۳۰
نمکتاب ...
جمعه, ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ۰۱:۲۳ ب.ظ

کلاغ کامپیوتر

کتاب کلاغ کامپیوتر : یک ماجراجویی کامپیوتری

کتاب کلاغ کامپیوتر

نویسنده: فرهاد حسن زاده

انتشارات سوره مهر

بریده کتاب:

این اولین باری بود که کلاغی را از فاصله نزدیک می‌ دید. کلاغ، چیزی را که به منقار داشت، به طرف او گرفت. ولی منصور هنوز جرئت نزدیک شدن به او را نداشت. کلاغ، امانتی‌ اش را روی نیمکت گذاشت، لبخندی مرموز زد و پرکشید به آسمان مه‌ آلود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۳ ، ۱۳:۲۳
نمکتاب ...
جمعه, ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ۰۱:۲۲ ب.ظ

سیب آخر

کتاب سیب آخر : یک روایت واقعی و جذاب از حاج قاسم

کتاب سیب آخر

نویسنده: محمد خسروی

انتشارات راه یار

معرفی:

اکثر قهرمان‌ های ما ایرانی‌ ها تک بعدی نبوده و نیستند.
بلکه در چند جنبه ی مختلف زندگی از همه سر بودند و در زندگی خانوادگی و اجتماعی و… یه سر و گردن از بقیه بالاتر…
حاج قاسم هم یکی از همان قهرمان‌ هاست.
نه تنها در جنگ بلکه هنگام بروز مشکلات اجتماعی برای کمک و هم‌ دردی به مردم همیشه پای کار بود.
این قصه واقعی و زیبا در مورد حاج قاسم را از کودکتان دریغ نکنید.
بریده کتاب:
((سیب! بله، بردن سیب های قرمز خوشمزه!)) این بهترین کاری بود که حنا می توانست انجام دهد.
بابا آماده‌ی رفتن بود. حنا جلوی در ایستاد .دست‌ هایش را باز کرد؛ طوری‌که بابا نتواند از خانه بیرون برود. بابا گفت:
((گفتم که دخترم! آنجا جای تو نیست. باید زودتر بروم و به سیل‌ زده ها کمک کنم.))
بریده کتاب(۲):
بابا کمی فکر کرد و گفت:(( ای جانم، دختر مهربانم! چه فکر خوبی !باشد، تو هم بیا.))
حنا از خوشحالی دوباره دست‌ هایش را باز کرد؛ اما این‌بار نه برای آن‌ که جلوی بابا را بگیرد تا بیرون نرود. با دست‌ های باز به طرف بابا راه افتاد و او را بغل کرد. بابا هم خم شد و حنا را بغل کرد. یک صحنه زیبا و قشنگ!
بابا سبد سیب‌ های قرمز را توی قایق گذاشت و به حنا کمک کرد تا سوار شود. باید با قایق به آن‌طرف روستا می‌ رفتند تا به سیل‌ زده‌ ها کمک کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۳ ، ۱۳:۲۲
نمکتاب ...
جمعه, ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ۰۱:۲۱ ب.ظ

ماجراهای نرگس

کتاب ماجراهای نرگس : بیان احکام در قالب قصه و داستان

کتاب ماجراهای نرگس

نویسنده: مهری ماهوتی

انتشارات : آستان قدس رضوی

معرفی:

ویژگی این دوره چند جلدی این است که احکام را در قصه و داستان زندگی بیان می کند.
و با خواندن این داستان‌ ها فرزندتان دوست داشتنی‌ تر و شیرین‌ تر با احکام روزه و حج آشنا می‌ شود.

بریده کتاب:
فقط این ماه است که می شود برای به‌جا آوردن مراسم حج واجب دور هم جمع شوند.
نرگس پرسید: “نمی‌ توانند یک وقت دیگر بروند که اینقدر شلوغ نشود؟” بابا خندید. آن‌قدر خندید که اشک از چشم‌ هایش راه افتاد. بعد از اینکه چند سرفه جانانه کرد، گفت: ((دخترم! حج سالی یک‌ بار آن هم در دوازده روز اول ماه ذی‌الحجه برگزار می‌ شود. البته گاهی ممکن است چهارده یا پانزده روز هم طول بکشد.))

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۳ ، ۱۳:۲۱
نمکتاب ...
جمعه, ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ۱۱:۳۶ ق.ظ

تکه هایی از یک کل منجسم

نقد کتاب تکه هایی از یک کل منجسم

 

نقد کتاب: تکه ‌هایی از یک کل منسجم

نویسنده کتاب: پونه مقیمی

 

کتاب تکه هایی از یک کل منسجم کتاب، پرفروش است. جسمی و روح معنایی ندارد.بدن و عمق بدن.پس می‌دانید نوشته های یک نویسنده را می‌خوانید که به خدا و روح توجه یا اعتقادی ندارد.

می ‌گوید هر چه احساس می‌ کنی، عمق بدن توست و هیچ شأنیتی برای روح و روان قائل نیست. در صفحه ۳۶ چنین می نویسد: واقعیت این است که هر چه از خودتان می‌ گویید، این عمق بدنتان است.

عمق بدن چه معنایی دارد؟!!!

 

همه ‌چیز را سوار بر بدن می کند. روح را منکر می شود. نویسنده خودش می ‌گوید من روانکاو هستم. اما روان را عمق بدن تعریف می‌کند.

نویسنده همه ‌چیز را روی کلمه‌ زندگی بار می‌ کند. در کتاب می نویسد: زندگی در نهایت آرامش، بی ‌توجه به آن‌ چه که هستیم و یا آن چیزی که فکر می‌ کنیم هستیم، پیش می ‌رود. همیشه همین بوده ‌است و خواهد بود. زندگی بی ‌تفاوت ترین جریانی است که در حال تجربه ‌اش هستیم. بی ‌تفاوت به حال ما و موقعیت ما پیش می ‌رود.

این یعنی طبیعت اصالت دارد. هیچ کلمه ‌ای از خدا به کار نمی ‌برد. این طبیعت بالاخره یک شأنیتی دارد که شأن آن خداست.

در جایی از کتاب می گوید: ممکن است هیچ ‌گاه نتوانیم رابطه ‌ای عمیق و صمیمانه و بی آسیب را با آنها تجربه کنیم، اما شاید هم مرهم شود بر رابطه ‌ای که نزدیکی اش تلخ است و قطع کامل آن تلخ ‌تر. یا شاید زندگی پیدا کردن بخش ‌هایی از خودمان و تکه تکه ‌هایی از یک کل منسجم است. پیدا کردنی که به اندازه‌ یک عمر طول می‌ کشد و تکه‌ هایی که همه‌ جا حضور دارند و فقط کافی است ما در مسیرشان قرار بگیریم. آن‌ وقت اگر هوشیار باشیم..‌‌.

این همان طبیعت‌ گرایی است.

درست این است که اصلی در عالم وجود دارد. اما در این کتاب می‌ گوید تکه تکه ‌های عالم کنار هم قرار گرفته ‌اند و ما را به وجود آورده ‌اند. درد و رنج تنهایی، مقایسه و… همگی اینها تکه ‌هایی اند که همه آنها را در وجودمان داریم.

از طرف دیگر، منشا احساس را عمق بدن می داند. عمق بدن بحث طبیعت گرایی است.

این کتاب درحالی نوشته و ترجمه و تبلیغ می‌شود که اندیشمندان و پروفسورهای بزرگ اروپا و آمریکا پس از تحقیقات و مطالعات بحث نقد و رد آتییست محوری و فردگرایی را مطرح می‌کنند و البته یک گام بالاتر نهاده‌اند و همین دانشمندان گرایش به اسلام وتبیین چرایی مسلمان شدن و تبلیغ آن را به صراحت انجام می‌دهند.

درحالی که در این کتاب تلاش شده است تا به خواننده القا شود که ما یک کل هستیم، جزء هایی از کل که تکه تکه ‌های آن به‌ هم وصل است. اگر این ‌درست باشد، آیا خدا هدفی و انسجامی برای خلقت نداشته است؟ دنیا همین‌ طور خلق شده؟ قصه روح کجای اینجاست؟ خود ایشان می‌ گوید روان، بعد می ‌گوید روان، عمق بدن است. عمق بدن را چه قدر کاوش کنیم، در دسترس قرار می‌گیرد؟ منظور او از روان، جسم است.

در قسمتی دیگر از کتاب می ‌گوید: این جریان (زندگی) از همان ابتدا باعث رشد ما می ‌شود تا سن بلوغ. در ادامه می ‌گوید: هم به رشد جسمی و هم به رشد روانی ما کمک می ‌کند. البته اگر ما با این رشد همراه شویم و از تجربه‌ پنهانی این رشد نترسیم. این ‌جا کلمه روان را به کار برده است.

در جای دیگر غلط و بد و خوب را حالت نسبی توصیه می ‌کند. هرچند در طول کتاب یک سری راه‌حل ‌هایی ارائه می ‌دهد که خوب است. اما محور را خدا نمی ‌گذارد. یک کلمه‌ از خدا نمی ‌بینید. دنیا را می ‌بینید، طبیعت را می ‌بینید، خود را می ‌بینید. بحث خودمحوری و طبیعت محوری مطرح است.

به هرحال راهی که انتهایش نمایش فرهنگ غرب و آمریکاست و نتیجه‌اش بالا بودن مصرف قرص‌های آرام بخش و روان‌گردان

و تجاوز به زن وبیشترین زندانیان و فروپاشی خانواده و… ارزش تبلیغ و دوباره پیمودن را ندارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۳ ، ۱۱:۳۶
نمکتاب ...
جمعه, ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ۱۱:۳۵ ق.ظ

مغازه جادویی

نقد کتاب مغازه جادویی

نقد کتاب مغازه جادویی

نوشته جیمز دوتی

خلاصه

کتاب “مغازه جادویی” داستان پسری است که پدری بیکار و معتاد و همیشه خمار دارد، و مادرش دچار افسردگی است و همیشه در رختخواب است. مادر دو سه باری خودکشی کرده و پسرش به اورژانس زنگ زده و نجاتش داده است. پسر بیشتر مواقع غذا ندارد بخورد، بیرون از خانه است اگر به خانه دوستی برود که غذایی داشته باشد.

او یک وسیله جادویی داشته است؛ یک انگشت شست پلاستیکی که با آن دیگران را می ترسانده است. اما این وسیله گم می شود برای خرید دوباره به مغازه ی جادویی می رسد. مادر فروشنده ی مغازه به پسر می گوید من ۶ هفته در شهرتان هستم می‌توانم تعدادی جادو به تو آموزش بدهم.

زمانی که پسر این داستان را می نویسد، خودش دکتر و جراح مغز و اعصاب است؛ دکتر جیمز. آر. دوتی.

۴ صفحه ی ابتدایی کتاب، تعریف و تقدیر از کتاب است و آقای دکتر آن را به همسر و سه فرزندش تقدیم کرده است. همچنین از خانمی که این مطالب را به او آموزش داده نیز تشکر کرده است.

در اول کتاب آن خانم می گوید که بیا به تو جادو یاد بدهم، و۸۰ صفحه از کتاب ترفندهای روانشناسی را یاد می دهد و معتقد است آن قدر این ترفندهای روانشناسی اثر دارد که مانند جادوست؛ مثل یوگا.

ترفند اول این است که به او می گوید یاد بگیر ماهیچه هایت را شل کنی، راحت باشی و خودت را سفت نگیری. مانند رانندگی کردن که در ابتدا راننده ناشی بدنش را سفت می گیرد و دو دستی فرمان را می چسبد یا پاهایش روی پدال گاز انقباض دارد، ولی به مرور زمان راننده یک دستی فرمان را می گیرد و بعدها حتی دستش را روی فرمان ماشین هم نگه نمی دارد. پسر می رود و ترفند اول را تمرین می کند.

ترفند دوم این است که می گوید ذهنت را خالی کن. یکی همیشه در ذهن تو دارد حرف می زند و وقایع گوناگونی را برای تو می گوید. ذهنت را از این حرف ها خالی کن. پسر که این کارها را انجام می دهد، تبدیل می شود به پسری قدرتمند که حتی به لحاظ روحی می تواند به دیگران هم کمک بدهد.

ترفند سومش این است درِ قلبت را باز کن.

جالب بود این‌که خیلی از حرف هایی که این کتاب می زند، در تعالیم دین ما آمده است؛ مثلا در عصبانیت خودت را کنترل کن، یا این که در ذهنت چیزی را نباف و تفکرت را کنترل کن و…

داستان پیش می رود تا این که می رسد به دردهای رو به رشد. دقیقا همان حرف هایی که آقای پناهیان می گوید. نویسنده می گوید: همه ی چیزهایی که به ما آسیب می زنند و اذیت می کنند، ترفندهایی دارند. قلبمان وقتی زخمی می شود که باز است. ما به وسیله ی درد رشد می کنیم. یعنی در شرایط سخت رشد می کنیم. برای همین است که باید تک تک چیزهای دشوار زندگی مان را بپذیریم. من برای کسانی که مشکل ندارند، اظهار تاسف می کنم. کسانی که هیچ وقت مجبور به پشت سر گذاشتن آن مشکل نیستند، آن هدیه خدا را از دست می دهند و جادو را از دست می دهند و…

نویسنده می گوید: بدنت را شل کن و حالا به کسی فکر کن که به شما عشق بی قید و شرط داده است! عشق بدون شرط، عشق بدون درد و رنج نیست؛ بلکه به این معناست که شخصی برای یک بار یا برای مدتی فداکارانه شما را دوست داشته است. اگر نمی توانید به کسی فکر کنید که برای مدتی شما را بدون قید و شرط دوست داشته است، می توانید به کسی فکر کنید که به او عشق بی قید و شرط داده اید! کاش نویسنده اعتقاد داشت تا بخواهد بنویسد و کاش خواننده عاقل بود و متوجه می‌شد که تنها خداست که بدون قید و شرط محبت می‌کند و محبت می‌پذیرد.

نویسنده توصیفات خدا را کرده، ولی در قالب اندیشه کوتاه خودش.

در جای دیگر می گوید: بنشین و ۲۰ دقیقه به کسی که دوستش داری فکر کن. پسر قبلا دختری را فقط یک بار دیده بوده و سپس دختر به او پشت کرده و رفته بوده را به یاد می‌آورد و روزی می گوید روزی ۲۰ دقیقه اسم او را با خودش زمزمه می‌کند!

همین‌جا بگویم؛ نماز ما چند دقیقه است؟ ۲۰ دقیقه. در کتاب می‌خوانید دختر اسمش کریس است و دست زده به دستگیره. پسر می‌نشیند و ۲۰ دقیقه می‌گوید: کریس، دستگیره. کریس، دستگیره!!! در حقیقت یک روش آرامشگری است اما بی معنا! دوستان جوان ما بدون خواستن می‌پذیرند از یک نویسنده با علمی معمولی. اما همین امر در 20 دقیقه با ذکر الهی پر معنا و هدفمند است و از جانب آفریدگار جهان است را نمی‌پذیرند. سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله…

در اسلام چه داریم؟! حالتی که تمام اندامت راحت است. این نویسنده چه می گوید: متمرکز شو به یک جا. نماز می گوید: متمرکز شو به مُهرت.

نویسنده می گفت به معشوقه ات فکر کن و نام او را به ذهنت بیاور و به او متمرکز شو.

نکته قابل توجه این که تبلیغ + تلقین، باعث فروش کتاب می شود. مانند مغازه داری که تبلیغ + تلقین می کند و فروش بالا می رود. وقتی کتابی فضای مجازی را اسیر خودش می کند، دیگران هم در فروش به او کمک می کنند. همه تعریفش را می کنند، در دست همه می بینی و… تبلیغات، قدرت انتخاب و اختیار را هیچ می کند؛ کتاب را می خرم، چون همه می گویند!

یادش بخیر. کتابی بود به اسم “رنج مقدس”. مسخره اش می کردیم، در حالی که همین حرف ها را می زد و اگر کتاب ترجمه ای بود، همین قدر معروف می شد و فروش می رفت!!!

این خانمی که کتاب “خودت باش دختر” را نوشته است، خودش دارد طلاق می گیرد. در حالیکه این همه دارد تبلیغ می کند. نوجوان ما این را چگونه می فهمد؟ می گوید ببین این خانم چقدر شرایط بد روحی دارد، اما با این وجود به فکر دیگران است و به بقیه امید می دهد و به دنبال حال خوب دیگران است. این خانم می خواهد بگوید اگر حال خودت هم بد است، باز به دیگران امید بده و به بقیه کمک کن و…

یا حتی در همین کتاب “مغازه جادویی” هم، همین خانمی که این ترفندها را به این پسر یاد می دهد، پسر و عروس خودش از هم جدا شده اند و نوه اش پیش عروسش است. نویسنده می گوید: ممکن است عشق کامل و بی قید و شرط نیز تو را گاهی تنها بگذارد. در حالی که در مفاهیم دینی چنین چیزی نیست. عشق بی قید و شرط، خداست و خدا هیچ گاه ما را تنها نمی گذارد.

سه روز کشید تا این کتاب تمام شد. چون خیلی از مفاهیمی که ما در تعالیم دینی و قرآنی داریم، در این کتاب بیان شده است. آن چه را که ما به عنوان امام قبول داریم، تحت عنوان جادو و مغازه جادویی مطرح می کند.

مفاهیم درست کتاب های ترجمه‌ای را با مفاهیم دینی یا با کتاب های خوب دیگری که خوانده اید، مقایسه کنید؛ مرغ همسایه غاز است…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۳ ، ۱۱:۳۵
نمکتاب ...