نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۵۹ مطلب با موضوع «2. جوان :: 1.1رمان و داستان بلند» ثبت شده است

شنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۹، ۰۴:۰۰ ب.ظ

شما که غریبه نیستید

کتاب شما که غریبه نیستید
نویسنده: هوشنگ مرادی کرمانی
انتشارات: نشر معین

معرفی:

ما همیشه فکر می کنیم آدم های بزرگ از اول بزرگ بودند، اما با این کتاب فوق العاده جذاب “دوزاریمان” می افتد که آدم می تواند از کجا به کجاها برسد.از هیچ به شهرت. از تو سری خوردن به احترام و عزت.
وقتی این کتاب رو می خونی کلی روحیه می گیری…

بریده کتاب:

بچه ها پدر نامزد ها را در می آوردند. اگر تو ده کسی نامزد بازی می کرد، موی دماغش می شدیم. هر وقت توی کوچه و پشت در و دیوار خانه پسری با نامزدش راز و نیاز می کرد،
بچه ها مثل برق به هم خبر می دادند، موی دماغش می شدند، از سر دیوار و از بالای درخت ها و پشت بام ها سرک می کشیدند، سوت می زدند، به زور سرفه می کردند، می رقصیدند و هرهر می خندیدند. شب هم توی خانه ها پدر و مادرها از بی حیایی دختر و هرزگی پسر حرف می زدند.

من جریان نامزدی های دختر های همسایه مان را برای بچه ها تعریف می کردم. اسمش عصمت بود و نیازعلی، قصاب آبادی آمده بود خواستگاریش. قصاب که زن داشت و بچه دار نمی شد، عاشق عصمت شده بود و ظهر که کارش تمام می شد قدری گوشت می گذاشت تو دستمال و می آمد که عصمت را ببیند. تو مدرسه داستان نیاز علی را تعریف کردم و بیست تا بچه را کشاندم تو کوچه مان. بچه ها تا چشمشان به نیازعلی و دستمال افتاد، دَم گرفتند:”عصمت جونم، عصمت جون-چایی رو بریز تو فنجون.”
جوری شد که همه ی آبادی خبر شدند و زینب زن نیازعلی آمد دَم خانه عروس و غش کرد و قشقرقی راه انداخت که آن سرش نا پیدابود…صفحه۱۳۸

مرتبط با کتاب شما که غریبه نیستید 👇🏻👇🏻👇🏻

بیشتر بخوانیم…
فیلم نامه پروین : طنزی اجتماعی، روان و جذاب، هم برای کتابخون ها و هم فیلم بین ها…

بیشتر ببینیم...
قصه های مجید و کتابخوانی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۹ ، ۱۶:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۰۰ ب.ظ

غنیمت

نقد رمان غنیمت : این بار جدا شدن دو عشق، طور دیگری رقم می خورد.

 

نقد رمان غنیمت نوشته ی صادق کرمیار
غنیمت یک فرصت مغتنمی است تا رمانی در فضای متفاوت بخوانید. این بار جدا شدن دو عشق، طور دیگری رقم می خورد.

اصلا در این کتاب می شود معنای کوه کندن فرهاد را درک کرد. تا عاشق چه کسی باشی و خودت صاحب چه روح و روانی باشی!
برای بعضی، شیرین تنها در یک مونث رقم می خورد، یا ناموسی ست که غیرت را در فرد به جایی می رساند که هر چه شیرین و فرهاد است، فدایش می شوند. 

کتاب، داستان جوانی است که مقابل دیدگانش به ناموسش حمله می کنند. او می ماند و تعدادی از دوستانش که برای نجات او همه ی هستی شان را می گذارند.
بعد از چند سال که ظاهرا همه چیز تمام شده، دوباره به ناموس دیگری حمله می شود؛
این بار در جنگ خلیج فارس.
این داستان یک جنگ است و اتفاقات وحشتناکی که رسانه ها، تنها قسمتی از آن را که خودشان صلاح می دانند، نشان می دهند و هزاران لحظه ی دردناک که در سایه ی آن دیده نمی شود.
هر چند در سراسر دنیا ، تحلیل های زیاد چه درست و چه نادرست بیان شود.

در ایران هم که نزدیک ترین کشور به جنگ است، این گفتگو ها جریان دارد.
بین نسل قدیم و نسل جدید کشورمان؛
نسل قدیمی که با چشم باز همه ی حقایق را دیده و تجربه کرده است،
و نسل جدیدی که محکم مقابل چشمانش را گرفته اند تا درست نببیند،
درست نشنود،
در نتیجه درست حرکت نکند.

پروانه و پیمان دانشجو و نماینده ی نسل امروز هستند؛
پروانه حقیقت بین است و پیمان واقع بین
و پدرشان که نماینده ی نسل قبل است. 

پروانه و پیمان در تشخیص حق و باطل با هم اختلاف دارند. در این میان پیدا شدن دریا، خواهر پیمان و پروانه، در میانه جنگ امریکا و عراق، باعث می شود که پیمان با امریکایی ها رو در رو شود و …

بهرحال این رمان دخترانه، پسرانه را به دوستان توصیه می کنیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۹ ، ۲۳:۰۰
نمکتاب ...
سه شنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

مسافر تنها

کتاب مسافر تنها: با یوکی پسربچه داستان همراه شو تا تو هم در کشفیاتش شریک باشی

کتاب مسافر تنها
نویسنده: کیوان مجدیان
انتشارات: سوره مهر

معرفی:

یوکی پسر بجه ای ژاپنی است که با خانواده اش به ایران سفر می کند. با چیز های جالب و عجیبی آشنا میشن…
دوست داری بدونی چه چیزهایی کشف می کنن؟؟!

خلاصه کتاب:

یوکی پسر بچه ای ژاپنی است که پس از سفر به ایران به صورت اتفاقی با نام آیت الله اشرفی اصفهانی برخورد می کند. او و والدینش مشتاق می شوند در باره این شخصیت بیشتر بدانند…
اگر همراه یوکی شوی تو هم این شخصیت بزرگوار رو بیشتر می شناسی.

بریده کتاب:

بابا گاهی از کلمات انگلیسی برای بیان منظورش استفاده می کند. یعنی اگر همه مترادف یک کلمه را گفت و باز هم پدر یوکی با تعجب به او نگاه کرد سعی می کند معنی انگلیسی آن را پیدا کند.
پدر یوکی هم سریع این شیوه را یاد می گیرد. اگر موقع فارسی حرف زدن یک کلمه فراموش کند به همه زبان های زنده و مرده دنیا آن قدر هم معنی برای آن کلمه می گوید تا بابا منظورش را بفهمد. صفحه۸

بریده کتاب(۲):

بابا کتاب را می بندد و فنجان چای را بر می دارد. حتماً چای مثل آب حوض سرد شده است.
مادر می گوید:چایی ات از دهان افتاد. بگذار عوضش کنم.
مادر یوکی که انگار یک جمله فارسی را نفهمیده است سرش را کمی جلو تر می آورد. چای از دهان افتاد! اما چای که روی میز است.
همه ما زدیم زیر خنده. مادر می گوید:”این یک اصطلاح است و یعنی دیگر نمی شود آن را خورد.”صفحه۲۶

مرتبط با کتاب مسافر تنها 👇🏻👇🏻👇🏻

بیشتر بخوانیم…
زلال حکمت : انسان با فضیلت را هزار هزار کتاب نوشته شود، اندک است. بخوان و حظ کن

بیشترتر بخوانیم…
مفید و مختصر از آیت الله اشرفی اصفهانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

همسفران

 

کتاب همسفران : داستان این زندگی هم خواندنی ست و هم بشدت آموختنی…از دستش ندهید

 

کتاب همسفران
نویسنده: محمدرضا بایرامی
انتشارات نیستان

 

معرفی:

بعضی ها حوصله ی رمان عاشقانه ندارند اما رمانی که فوق العاده جذاب باشد و چند ساعتی آنها را زمین گیر خودش کند، دوست دارند.
زمین گیر دنیا نباشی
این از آن رمان هاست…

بریده کتاب:

کنار حوض نسشت فکر کرد بهتر است آبی به صورت بزند تا خوابش بپرد به یک باره متوجه چیزی شد.
دست‌ ها روی هوا خشکید. نگاهش چرخید  طرف در طویله.
با نا باوری رد سرخی را دید  که از زیر در طویله تا وسط حیاط به سیاهی  کشیده شده بود.
خیز برداشت طرف طویله  کلید را از جیب پالتویش  پیداکرد.
کلید را در قفل چرخاند پایش در جوی خون فرو رفته بود در را باز کرد دهانش باز ماند؛ نه حتما اشتباه دیده بود. همه جا پر از لاشه گوسفندانی بود که به طور وحشتناکی کشته شده بودند…

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

هدیه مسیح

کتاب هدیه مسیح : سیری در زندگی سوپر میلیاردر معروف ایتالیایی

کتاب هدیه مسیح
نویسنده: مصطفی غفاری ساروی
انتشارات: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

معرفی:

ادواردو آنیلی فرزند جوان سوپرمیلیاردر ایتالیایی، با پدری مسیحی کاتولیک و مادری یهودی و… به رغم تهدید به محرومیت از ثروتی افسانه ای… تصمیمی می گیرد که همه را مبهوت می کند.
و چقدر جوان های زیادی هستند که دوست دارند جای او باشند…
حتی شما !

بریده کتاب:

امام در حضور آیت ا.. خامنه ای… بر پیشانی او بوسه زدند، از آن پس همیشه با شور و شعفی غیرقابل توصیف از آن دیدار یاد می کرد.

بریده کتاب(۲):

اعمال محدودیت گاه تا آنجا می رسید که نگهبان خانه اجازه داشت در برابر اصرار ادواردو برای خروج ازخانه، او را مورد ضرب وشتم قرار دهد.
در برابر این همه تحقیر و توهین، مهدی هیچ گاه مقابله به مثل نکرد و با اخلاقی کریمانه، با همه مخالفانش درخانواده و حتی نگهبانان خانه برخورد می کرد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

زغال سرخ

کتاب زغال سرخ : حق گرفتنی ست… حتی اگر نوجوانی باشی در روستا

 

تاب زغال سرخ
نویسنده: سیدحسن حسینی ارسنجانی
انتشارات: شهرستان ادب

بریده کتاب:

شجاع نفس راحتی کشید و به راه افتاد… اما دویست سیصد متر بیشتر نرفته بود که راهزن‌ ها یکی پس از دیگری با اسب‌ هایشان آمدند و هر کدام تکه‌ ای از پیراهنش را پاره کردند و به رسم نارنگی با خودشان بردند…ص۸۸

بریده کتاب(۲):

پشت گوشش را خاراند و گفت: چه عرض کنم؟ اول صبحی تیمور خان و یک زن و مرد انگلیسی آمدن، بعدش هم سر و کله ی استوار جرعه‌ نوش پیدا شد که سالار خان به زور کشاندشون توی حمام. چشمان درشت و عسلی شجاع گرد شد دستی به موهای مجعدش کشید و حرص خورد: حالا چرا توی حمام؟ باغ به اون بزرگی را ول کردن و چسبیدن به این یک ذره حمام! ص۱۰۹

بریده کتاب(۳):

مدتیه «تل خاکی» را سپردم به دست آن‌ها. افتادند به جان تل و هر چیز عتیقه‌ که از زیر خاک درمی‌ آورند، صندوق می‌ کنند که بفرستند انگلستان. چند روز پیش براش پیغام دادم که این تپه باستانیه و چیزایی که این‌ها درمی‌ آورند میراث فرهنگی این آب‌ و خاکه. جواب داده بود که این‌ها از طرف دولت آمده‌اند و دارند تحقیقات می کنند…ص۱۱۲

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰۹:۱۳ ب.ظ

زنان عنکبوتی

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۸ ، ۲۱:۱۳
نمکتاب ...
دوشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

ظلمت سفید

 

ظلمت سفید : داستان یک سفر، سفری سرد که جوان را وارد ماجرایی مهم می کند…

ظلمت سفید
نویسنده: سجاد خالقی
انتشارات: کتابستان معرفت

بریده کتاب ظلمت سفید:

خبر نداری پس؟ علما رفته اند قم، تحصن کرده اند. مردم هم سفارت بریتانیا تحصن کرده اند. خود سفیر انگلیس با مردم هم صدا شده که مردم باید عدالت خانه داشته باشد تا مملکت بشود عینهو کشور خودش: گوشت ارزان، نان ارزان. تازه اتول هم برایمان می آورند که بدون اسب راه می رود و سرگین نمی کند.
آب از دهان مرد راه می افتند… ص۶۵

بریده کتاب(۲):

همانطور که دراز کشیده بود و بالای سرش را نگاه می کرد، خرخر آرامی را از پشت سرش شنید. به زحمت برگشت. میان سفیدی مه، دو چشم درشت سیاه به چشم هایش زل زده بود. چشم های گرگ بود. خواست بلند شود فریاد بزند. خواست تکان بخورد، اما نتوانست. گرگ پیش رویش ایستاده بود سفید مطلق! تمام بدنش، دهانش، پوستش، فقط یک جفت چشم مشکی داشت.
مهرداد چندبار چشم هایش را باز و بست کرد. باور نمی کرد چه میبیند. بزرگتر از گرگ واقعی بود. حیلی بزرگتر! گرگ صورتش را جلو آورد. مستقیم به چشم های مهرداد نگاه کرد. سرمای چشم هایش مهرداد را بی حس کرد…

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

پنجره های در به در (بی واسطه)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۶ دی ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۱۳ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

یک دقیقه سکوت

 

کتاب یک دقیقه سکوت : شرحی از زندگی شهید ادواردو آنیلی. نمیشناسی؟! تعلل نکن.

 

کتاب یک دقیقه سکوت
نویسنده: نفیسه نظری
انتشارات: عهد مانا

بریده کتاب(۱):

کم‌کم ورزش‌کاران تیم وارد زمین شدند… همه خبرنگاران مانند آبراهام درحال آماده کردن دوربین‌هایشان بودند و منتظر شنیدن سوت داور برای آغاز بازی …
ناگهان از بلندگوی ورزشگاه همگی دعوت به یک دقیقه سکوت شدند.
سخن‌گوی ورزشگاه از مرگ مردی به نام «ادواردو آنیلی» گفت.
ورزشگاه یک دقیقه در سکوت فرو رفت.
آبراهام پس از پایان نیمه ی نخست بازی به سوی یکی از خبرنگارهای ایتالیایی رفت. پس از کمی گفتگو، از درباره ادواردو آنیلی پرسید. خبرنگار ایتالیایی پاسخ داد:
_ چگونه آن‌ها را نمی‌شناسی آنیلی ها خاندان سلطنتی ایتالیا محسوب می شوند آبراهام با کنجکاوی پرسید: خاندان سلطنتی؟! چرا به آنها این لقب را داده‌اند؟
خبرنگار ایتالیایی پاسخ داد: چون خانواده آنیلی یکی از ثروت‌مند ترین و معروف‌ ترین خانواده‌ها در ایتالیا هستند و می‌‌توان به جرئت گفت اقتصاد ایتالیا در دست آن‌ها جابه‌جا می شود. ادواردو آنیلی هم قبلاً وارث این ثروت عظیم بود. باشگاه یوونتوس هم جزئی از این ثروت عظیم است. آبراهام پرسید اتفاق؟ چه اتفاقی برای آقای ثروتمند افتاده؟
خبرنگار ایتالیایی درحالی‌که لنز دوربینش و بررسی می‌کرد گفت : خودکشی بوده.
ص ۶ و ۷

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...