نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۳۳ مطلب با موضوع «2. جوان :: 1.6وسیره بزرگان» ثبت شده است

دوشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

زلال حکمت

زلال حکمت : انسان با فضیلت را هزار هزار کتاب نوشته شود، اندک است. بخوان و حظ کن

زلال حکمت : انسان با فضیلت را هزار هزار کتاب نوشته شود، اندک است. بخوان و حظ کن

 

زلال حکمت (محمدحسین طباطبایی)
نویسنده: نرگس علیمردانی
انتشارات: نشر وزراء

معرفی:

تیراندازی ماهر و اسب سواری تک تیز و بی رقیب، خطاطی برجسته، نقاش و طراحی ورزیده، دستی به قلم داشت و طبعی روان، از نظر اجتماعی استاد صرف و نحو و معانی و بیان بود، هم در اصول کم نظیر و هم در فقه و فلسفه و هم از ریاضی حظّی وافر داشت و هم از اخلاق اسلامی و هم در ستاره شناسی هم در حدیث و روایت و خبر.
پدر من حتی در مسائل کشاورزی و معماری هم صاحب نظر و بصیر بود. تازه اینها گوشه ای از فضائل ایشان بود .ص ۲۸

بریده کتاب:

علامه تا ۳ و ۴ سال پس از فوت همسرش هر روز سر قبرش می رفتند و بعد از آن هم که فرصت کمتری داشتند به طور مرتب دو روز در هفته یعنی دوشنبه ها و پنج شنبه ها بر سر مزارش حاضر می شدند و امکان نداشت این برنامه را ترک کنند و می گفتند: بنده خدا بایستی حق شناس باشد اگر آدم حق مردم را نتواند ادا کند حق خدا را هم نمی تواند ادا نماید. ص ۵۰

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۸، ۱۱:۲۲ ق.ظ

در روشنای خاموشی

در روشنای خاموشی : داستان بعضی زندگی ها آنقدر زیباست که ختم در یک کتاب نمی شود

در روشنای خاموشی : داستان بعضی زندگی ها آنقدر زیباست که ختم در یک کتاب نمی شود

 

در روشنای خاموشی : فاطمه اکبری، نشر آهنگ قلم، مروج

معرفی:

خیلی از زندگی ها دچار مشکل می شود چون زن و مرد و یا بچه ها مشکلی دارند که همه شیرینی ها را مبدل به تلخی می کند. دلیلش هم بد زندگی کردن ماست.
در روشنای خاموشی داستان زیبا و پر روح یک زندگی است که هم شیرین بوده، هم موفق و هم پر از زیبایی.
حتماً حتماً بخوانید. نکات بسیار زیادی را خواهید آموخت.

بریده کتاب:

مادرم شوکت، دختر یکی از بازاری های مشهور و مورد اعتماد تهران بود. پدرم هم تاجر بودند، وضع مالی شان خوب بود ولی زندگی بسیار ساده ای داشتند…
مادرم همین طور که بچه را شیر می دادند، قرآن می خواندند.
می رفتند توی آشپزخانه که غذا بپزند، همین طور که دیگ را روی اجاق گذاشته بودند، یک جزء قرآن پای دیگ می خواندند تا وقتی که مثلا برنج را بپزند.
ازدواج ما ساده برگزار شد. یک زندگی خیلی کوچکی بود. در منزل پدر شوهرم یک اتاق داشتیم. ده سال بیشتر با آنها بودم، بعد از آن خانه خریدیم و جدا شدیم. تمام این مدت من درس می خواندم. به درس و مطالعه خیلی علاقه داشتم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۸ ، ۱۱:۲۲
نمکتاب ...
دوشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

تا همیشه آشنا

تا همیشه آشنا : زندگی حضرت روح ا... به روایت تصویرهایی کوتاه و منقطع

تا همیشه آشنا : زندگی حضرت روح ا… به روایت تصویرهایی کوتاه و منقطع

تا همیشه آشنا : محمود محمدی نسب، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)

معرفی:

این مجموعه تصویرهایی است از زندگی مردی خواستنی تر از باران، تصویرهایی کوتاه و منقطع مثل خود باران، همیشه آشنا.

بریده کتاب(۱):

دوسه نفر از ایران آمده بودند آقا را ببینند یکی شان آشنا بود وقتی آمدند تو حاج مهدی دست امام را بوسید وگریه کرد حبس طولانی وشکنجه موهای سر وصورتش را سفید کرده بود. آقا نشناختش.
گفتم: ایشان آقا مهدی عراقی اند.
دست کشید به سرش وگفت: مهدی من چرا اینقدر پیر شده؟ مهدی سرش را گذاشت روی پای آقا.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
دوشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

از قبیله باران

از قبیله باران: روایتی شاعرانه و دلنشین از زندگی و احوالات شیخ مرتضی زاهد

از قبیله باران: روایتی شاعرانه و دلنشین از زندگی و احوالات شیخ مرتضی زاهد

 

از قبیله باران : خسرو آقایاری، نشر سوره مهر

معرفی:

من ازآسمان می آیم. قطره ای بارانم وجزء آیت های خدای مهربان اگر دوست داری باران باشی باید با قطره قطره هایی که از آسمان می آید همراه شوی. پس بااین قطره همراه باش.

 

بریده کتاب(۱):

میوه های درخت، هرچه دست نیافتنی تر ودور از دسترس باشند، زیباتر وتحریک کننده ترند. مردم خیلی از وقت ها به میوه های دم دستی قناعت می کنند. آنها مثل درخت میوه ای هستند که باید تکانشان بدهی تا میوه های دم دستی شان بریزد. تازه آن وقت میوه های دور از دسترس لوه می کنند. بارور می شود…

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

چای خوش عطر پیرمرد

چای خوش عطر پیرمرد: زندگینامه یک انسان خاص. نامش به گوشتان آشناست.

چای خوش عطر پیرمرد: زندگینامه یک انسان خاص. نامش به گوشتان آشناست.

چای خوش عطر پیرمرد : سیدسعید هاشمی

 

بریده کتاب:

قطار با صدای تلق و تلوق بلندی در حال حرکت به سمت استامبول بود. مدرس خسته شد. عبا و قبایش را درآورد و سراغ اثاثیه اش در واگن رفت. منقل را برداشت و مقداری زغال در آن ریخت. در گوشه ی واگن منقل را روشن کرد. نگهبان ها با تعجب کارهای او را نگاه می کردند و حرفی نمیزدند.


رییس نگهبان ها به ترکی به یکی از سربازهایش گفت:”این ها قهوه چی هم همراه خودشان آورده اند.”
مدرس زغال ها را روشن کرد و قوری را روی آن گذاشت تا آبش جوش بیاید. با لبخند به مترجمش امیر خیزی گفت:”الان چای آماده می شود”.
مدرس چند پیاله چای ریخت و به امیر خیزی و همراهانش داد. چند پیاله چای هم به نگهبان ها داد.
نگهبان ها با تعجب چای را می گرفتند و تشکر می کردند برای خودش هم چای ریخت و شروع به خوردن کرد. خوردن چای که تمام شد رییس آنها به ترکی به یکی از نگهبان ها گفت:”این قهوه چی چه چای خوش عطری دم کرده! تا به حال چنین چایی نخورده بودم!


“وقتی به استامبول رسیدند رییس نگهبان ها جلو آمد دست در جیبش کرد و به ترکی به امیر خیزی گفت:”این پول را بگیرید و به قهوه چی بدهید، ما مایل نیستیم که به او ضرری برسد.
“امیر خیزی تعجب کرد با خودش فکر کرد: “کدام قهوه چی؟ ما که این جا قهوه چی نداریم.”کمی که فکر کرد، فهمید منظور این نگهبان مدرس است.خنده ای کرد و گفت این آقا که قهوه چی نیست!

 

عکس پروفایل خاص, عکس نوشته جذاب

 

عکسنوشته بسیار زیبا از کتاب چای خوش عطر پیرمرد

هنر انجام وظیفه است. هنر این است که وظیفه ات را انجام دهی.
 


قهوه چی متفاوت این قهوه چی چه چای خوش عطری دم کرده…
 

قناعت از همه بیشتر کار می کند و اندازه بقیه پول می گیرد.
 

منت کشی از مردم!!!! نزد من کشیدن صخره ها و سنگ های سخت کوه،
بهتر از منت کشیدن از مردم زمان است.

 

اگر سختی نکشید زندگی برایتان سخت می شود. اگر سختی نکشید، زندگی برایتان سخت می شود.

 

گفتن حقیقت گفتن حقیقت و امضا کردن آن، پول نمی خواهد.

 

کار عار نیست، برای هیچ کس! کار برای هیچ کس عار نیست، کار جوهر زندگی است.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۲ آذر ۱۳۹۷، ۰۴:۳۳ ب.ظ

مرتضی مطهری

کتاب مرتضی مطهری : معلمی متفاوت و عالمی پر دغدغه، مطهری را با این کتاب خیلی دقیق بشناسید.

کتاب مرتضی مطهری : معلمی متفاوت و عالمی پر دغدغه، مطهری را با این کتاب خیلی دقیق بشناسید.

کتاب مرتضی مطهری ، نشر میراث اهل قلم

معرفی: یه خورده به خودت تکان بده، نترس لاغر نمی شی
آدم بزرگ شدن نیاز به همین تکان های کم داره.
این کتاب داستان یک بزرگ است که می شود برای ما الگو باشد

بریده ای از کتاب:
برای امتحان شفاهی استادی دانشکده رفته بود .
ممتحن کتاب را باز کرد و بحثی را مطرح کرد . مرتضی شروع کردبه توضیح، بحث از اشارات کشید به اسفار ملاصدرا .
ممتحن متعجب نگاهش کرد و گفت : صبرکن ! صبرکن ! از بیست که بالاتر نداریم بیا بیست! حالا ادامه بده تا استفاده کنیم . جاها عوض شده بود! استاد شاگرد بود و شاگرد استاد. (ص ۱۸)

۲ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۷ ، ۱۶:۳۳
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

مهر و قهر

یکی از بچه ها که کتابو خونده بود می گفت : کتاب بی نظیری بود که با خوندنش به یه سری خطاهای رفتاریم پی بردم که سعی کردم اصلاحشون کنم و خیلی رفتارهای خوبم یاد گرفتم و پاسخ چند سوال که مدتها توی ذهنم بود رو گرفتم.

برشی از کتاب:

در یکی از روزها که نوبت شستن ظروف به عهده ی من بود ، احساس خستگی می کردم و از خواهر خود خواستم که به جای من آن مسئولیت را بر عهده بگیرد . او ابا کرد .
نزدیک ظهر ، وقت نماز حضرت امام بود . ایشان برای تجدید وضو رفته بودند که به علت طولانی شدن غیبتشان نگران شده و به جستجویشان به آشپزخانه سر زدم . ناگاه متوجه شدم که امام تمام ظروف را شسته اند و فرمودند : سخن تو را شنیدم و احساس کردم نوبت من است . و من از خجالت و شرم فقط توانستم تشکر کنم .(ص ۴۲)

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۷، ۰۵:۲۵ ب.ظ

بازگشت خورشید

بازگشت خورشید

بازگشت خورشید

معرفی کتاب:

از کشور روسیه آمده بود

تازه شیعه شده بود

وقتی مرا دید با اصرار یک عکس از امام خمینی خواست.

وقتی تصویررا دادم، مرا بغل کرد وبوسید و حسابی تشکر کرد.

خیلی تعجب کردم از اینکه یک خارجی اینقدر به امام ما ارادت دارد

خجالت کشیدم، من یک ایرانی ام …

این کتاب زیبارابرداشتم…

برشی از کتاب:

-آقا اگر فرانسه اجازه ندهد ما آنجا بمانیم چه کاری باید انجام داد؟

-هیچی می رویم به یک کشور دیگر.چیزی که فراوان است کشور.یکی از دوستان امام با تعجب گفت:(( اگر کشور بعدی اجازه ندهد، چیکار باید کرد؟))امام دوباره لبخندی زد و گفت: (( باز هم می رویم یک کشور دیگر.تازه مردم بهتر متوجه مظلومیتمان می شوند. اصلا بیایید یک کاری بکنیم!))

همه با تعجب نگاهشان به امام بود.

-بیایید همین جا فکر کنیم و مقصد بعدی را مشخص کنیم.

آرامش امام باعث تعجب همه شده بود. همه باهم خندیدند. هرکس چیزی میگفت: ((آقا برویم آمریکا، فکرش را بکنید شما در آمریکا باشید . شاه دق مرگ می شود!))

دیگری گفت:(( آفریقا هم خیلی قشنگ است. می رویم با مردم آفریقا زندگی می کنیم.)) صدای مهماندار هواپیما همه حواسهای را به طرف خودش کشاند.

-ما وارد آسمان کشور فرانسه شده ایم. تا نیم ساعت دیگر به پاریس می رسیم.ساعت ۱۴:۲۰دقیقه است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۷ ، ۱۷:۲۵
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۷، ۰۲:۳۲ ب.ظ

پدر آسمانی

پدر آسمانی  

 

کتاب پدر آسمانی : الگوی خود را در طرز برخورد صحیح با فرزندانتان انتخاب کنید.

کتاب پدر آسمانی : الگوی خود را در طرز برخورد صحیح با فرزندانتان انتخاب کنید.

کتاب پدر آسمانی : سید محمد مؤمن زاده، مهندس صابر بهلولی / نشر ولایت

 

همیشه فکر می کردم بزرگان مملکت مثل وزرا،ومهم تر از همه رهبر ،اصلا زمانی که در خانه باشند راندارند چه برسد به اینکه باکودکان ارتباط داشته باشند،
اگر می خواهید طرز برخورد صحیح ،بانشاط وآموزنده با فرزندانتان رایاد بگیرید حتما این کتاب را بخوانید.


برشی از کتاب:
علی کوچولو که انس زیادی با امام داشت ،روی صندلی می نشست وبسم الله الرحمن الرحیم می گفت وحمدش را می خواند وبعد مشتش را گره می کردومی گفت :«من دولت تعیین می کنم ،من توی دهن این دولت میزنم ،استقلال ،آزادی، جمهوری اسلامی .گاهی به آقا می گفت من دکترم .میخواهم معاینه ات کنم یک گوشی بر می داشت ومی گذاشت روی قلب وسینه امام ص113

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۳۲
نمکتاب ...
دوشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۳۴ ق.ظ

خاطرات همفر


درباره کتاب:
هِمفر با کسره، یک انگلیسی زرنگ و باهوش است. آموزش می بیند که با کمک زرنگی و توانایی اش بشود یه جاسوس حرفه ای در کشورهای خاورمیانه و مسلمان. می‌آید و می‌شود همرنگ مسلمان ها، نماز می خواند، آداب را رعایت می‌کند و به مرور سر خیلی‌ها کلاه می‌گذارد و یک دین حرفه ای درست می‌کند و کلی مسلمان جمع می‌کند.
این خاطرات را که می‌خوانید تعجب نکنید چون کار انگلیسی ها تمامی ندارد، حتی حالا...

خلاصه کتاب:
خاطرات مستر همفر روز شمار فعالیت‌های جاسوس انگلیسی  در کشورهای اسلامی است که برای از بین بردن ارزش های اصیل اسلامی و وابستگی و چپاول  تمام وقت و زندگی خود را صرف کرده  است.مستر همفر  به دنبال تمایلات اسلام‌نماهایی بود که از این تمایلات به نفع خود استفاده کند واو را درمسیری که به نفع انگلیس هست قرار بدهد.برای اینکه بدانید چطور به فرهنگ ناب شبیخون زدند و جهت تحقق اهداف خود از چه ابزار استفاده کردند این کتاب را بخوانید.

برشی از کتاب:
ما انگلیسی ها فقط با ایجاد تفرقه ، فتنه  و درگیری در تمام مستعمره‌هامان می توانیم در رفاه زندگی کنیم . از طرف دیگر ما نمی‌توانیم پادشاه عثمانی را شکست بدهیم مگر اینکه بین مردم آنجا تفرقه بیندازیم .
یکبار در وزارتخانه برای برخی از روسای خود در مورد اختلاف شیعه و سنی سخن گفتم و یادآور شدم آنها اگر زندگی را درک می‌کردند ، درگیری واختلاف را رها می نمودند و با هم متحد می‌شدند . رئیس بر سرم فریاد کشید و گفت : تو باید تفرقه بیفکنی ، نه اینکه به فکر وحدت مسلمانان باشی .

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۷ ، ۱۱:۳۴
نمکتاب ...