نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۶۴۶ مطلب با موضوع «2. جوان» ثبت شده است

شنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۹، ۱۱:۰۰ ق.ظ

ستاره ها چیدنی نیستند

ستاره ها چیدنی نیستند: برگرفته از زندگی متفاوت یک دختر آمریکایی

ستاره ها چیدنی نیستند
نویسنده: محمدعلی حبیب اللهیان
انتشارات عطر عترت

بریده کتاب:

خانم دکتر از جا برخاست و جلوی صندلی سارا ایستاد و سر او را همچون مادری مهربان در آغوش گرفت. موهای سارا را بوسید و همین طور که او را نوازش می کرد، گفت: سارا جان! چی شد؟!
سارا که گریه امانش را بریده بود، هق هق کنان و بریده بریده گفت: فکر کنم خداوند مرا هم دوست داشته باشد. من امروز اینجا آمدم تا از حاج آقا بپرسم که چطور می توانم مسلمان شوم!!

بریده کتاب(۲):

وقتی که ماشا روسری آبی رنگی را از داخل کیفش خارج کرد و روی سرش انداخت، نه مجری و نه خانم دکتر، نمی دانستند چه باید بکنند. گویا امکان ادامه جلسه وجود نداشت! زمان زیادی طول کشید تا حضار یکی یکی و به آرامی از سالن خارج شوند.
تقریبا سالن خالی شده بود؛ ماشا مانده بود و همراه همیشگی او یعنی سارا….

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۹ ، ۱۱:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۳ بهمن ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

مقابله با پیمان شوم

کتاب مقابله با پیمان شوم: نگاهی داستانی به روزگار پیامبراسلام (ص)

 

کتاب مقابله با پیمان شوم
نویسنده: داوود امیریان
انتشارات: موسسه فرهنگی هنری خراسان

خلاصه:

تاریخ اسلام از جنگ با یهودیان تا رحلت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله

بریده کتاب:

همسر نجاشی به هیچ کس آن راز بزرگ را نگفت، اما این سال ها اجر و مزد خود را بابت راز داری و سکوتش دریافت کرد. نوزادِ او هیچ زنی را قبول نمی کرد. از گرسنگی داشت جان می داد، اما باز هم اشتیاقی به شیر خوردن نداشت و حالا زن دعا می کرد که پسرکش یکی از زنان مسلمان را قبول کند…
ص۷۵

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۳ بهمن ۱۳۹۹، ۱۱:۰۰ ق.ظ

خط مقدم

کتاب خط مقدم: روایتی داستانی و مستند از تشکیل یگان موشکی ایران

 

کتاب خط مقدم
نویسنده: فائضه غفارحدادی
انتشارات شهید کاظمی

بریده کتاب:

همه به جز تیم آموزش ایرانی به سمت غذاخوری ها حرکت کردند. دیروز که سرهنگ دوم عملیات که مسئول هماهنگی جشن بود از حسن آقا پرسیده بود که شما هم سر ناهار مشروب میل دارید یا نه؟ حسن آقا طوری برخورد کرده بود که سرهنگ از سؤال خودش خجالت کشیده بود.

  • ما مسلمانیم. در اسلامی که ما می شناسیم و در قرآنی که ما می خوانیم، شراب خوردن حرامه. مگه شما مسلمان نیستید؟!
    سرهنگ به تته پته افتاده بود.
بریده کتاب(۲):

سیزده ثانیه طول می کشید تا فرایند پرتاب شروع شود.
دل توی دل هیچکس نبود. صدایی هم از کسی در نمی آمد. یعنی واقعاً تا چند ثانیه ی دیگر این موشک چند تنی از زمین کنده می شد و چند دقیقه ی بعد جایی در سیصد کیلومتری این نقطه فرود می آمد؟!

بریده کتاب(۳):

تقریبا هر روز هواپیماها می آمدند و بمب هایشان را خالی می کردند و برمی گشتند. طوری که اگر چند روز نمی آمدند، مردم نگران می شدند و می گفتند: «نکنه یه نقشه جدید برامون سوار کرده ن؟» بعضی حتی خوابیدن و بیرون رفتنشان را هم با ساعت بمباران تنظیم می کردند! یعنی مثلا صبر می کردند بمب های شبانه انداخته شود بعد سرشان را روی بالش بگذارند…

بریده کتاب(۴):

داخل شاهین واقعاً به همان زیبایی بود که حسن آقا شنیده بود. اتاق خواب مجلل و حمام و دستشویی های بزرگ و اعیانی و اتاق جلسات مجاز به سیستم هایی که می شد از آنجا در حال پرواز با همه ی نقاط دنیا تماس تلفنی برقرار کرد و خلاصه صندلی های آن چنانی و کف و دیوارها و همه چیز. در ساخت بعضی از قسمت های آن واقعاً از طلا استفاده شده بود. حسن آقا با حیرت و تعجب به همه جا نگاه کرد و در دلش شاه را لعنت کرد. چطور می توانسته چنین ریخت و پاشی بکند، درحالیکه اکثریت مردمش در فقر و کمبود امکانات دست و پا می زدند؟ آن هم برای یک آسایش موقتی در چند ساعت کوتاه سفر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۹ ، ۱۱:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

زیبایی اخلاق

کتاب زیبایی اخلاق: اخلاقمان سبز که بشود زندگی مان گلستان می شود…

کتاب زیبایی اخلاق
نویسنده: حبیب الله فرحزاد
انتشارات طوبای محبت

بریده کتاب:

۱. رسول خدا صلی الله پیام آور اخلاق است. برای اخلاق مبعوث شد و قیام کرد.
شخصی به حضور رسول خدا رسید و گفت:
-یا رسول الله دین چیست؟
حضرت فرمودند: خوش اخلاقی است.
پس از اندکی از سمت راست آن حضرت آمد و گفت: دین چیست ؟
حضرت فرمودند: خوش اخلاقی
و دوباره از سمت چپ آن حضرت آمد و گفت دین چیست؟ حضرت دوباره فرمودند:
خوش اخلاقی
دوباره رفت و از پشت سر آن حضرت آمد و پرسید: دین چیست؟
حضرت نگاهی به او کردند و فرمودند:
دین آن است که خشمگین نشوی.ص ۳۴

بریده کتاب(۲):

اخلاق را خیلی مهم بگیرید.
اخلاق خوب آنقدر مهم است که در روایات آمده است که امیرالمومنین (ع) فرمودند: “سرآغاز نامه ی عمل مومن، زیبایی اخلاق اوست”.
یعنی پرونده را که باز می کنند و می خواهند بدانند که این فرد بهشتی است یا جهنمی؛ بررسی می ‌کنند که آیا خوش اخلاق است یا بد اخلاق.
اگر خوش اخلاق بود پرونده به اجرائیات بهشت می رود ولی اگر بد اخلاق بود کارش تمام است.
حدیث دیگری نیز درباره عنوان صحیفه مومن آمده:
انس بن مالک می‌ گوید:
“سوگند به خدایی که معبودی جز او نیست. شنیدم که رسول خدا می فرمود: عنوان
نامه ی عمل مومن، محبت علی بن ابی طالب (ع) است. ص ۳۹

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۹، ۱۱:۰۰ ق.ظ

چشم خفاش

کتاب چشم خفاش: همه ی ماجرا از یک دکل شروع شد… دکلی در دل عراق

 

کتاب چشم خفاش
نویسنده: بهزاد بهزادپور / سیدمهدی شجاعی
انتشارات نیستان

بریده کتاب:

مرتضی: اونا به سمتمون شلیک نمیکنن، چون ما رو زنده می ‌خوان. ما هم نمی تونیم شلیک کنیم چون جامون لو میره.. ما سه راه بیشتر نداریم؛ یا اسیر شیم یا خودکشی کنیم یا درگیر شیم که اونا ما رو بکشن.. کدوم یکی؟
عباس و مجتبی متفکر به یکدیگر نگاه می ‌کنند..
مرتضی قاطعانه می‌ گوید: به نظر من هیچکدوم؛ راه چهارمی هم هست…

بریده کتاب(۲):

مرتضی: مشکل تو اینه که با همه چی احساساتی برخورد می ‌کنی! کشته شدن احمقانه رو ترجیح می‌ دی به اسیر شدن تیزهوشانه.
عباس: کجای اسیر شدن تیزهوشیه؟
مرتضی: وقتی می تونی جونتو ذخیره کنی، نباید هدرش بدی.
عباس: این کشته شدن، شهادته؛ هدر دادن نیست.
مرتضی: کشته شدن، زمانی شهادته که تو بتونی بهره ای بیشتر از زنده موندن ازش ببری…!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۱:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۹، ۱۱:۰۰ ق.ظ

این بهشت آن بهشت

کتاب این بهشت آن بهشت: خط به خط انسان های خارق العاده را باید خواند باید فهمید…

 

کتاب این بهشت آن بهشت
نویسنده و انتشارت : مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی بهجت قدس سره

بریده کتاب:


هنگامی که رساله اش {اقای بهجت} چاپ شد یک روز مرا کنارکشید و گفت:
علی آقا توهرکسی می خواهی باشی باش! می خواهی حجت الاسلام باشی باش، می خواهی آیت الله باشی باش! می خواهی آیت العظمی باشی باش! می خواهی مرجع تقلید باشی باش! می خواهی اعلم فقها باشی هیچ مانعی ندارد. پدرت یک طلبه بیشترنیست!ص۲۱

بریده کتاب(۲):

ساکن آمریکا بود. چهل و پنج کشور دنیا رو دیده بود. نگاهش پراز سوال بود! طاقت نیاورد و روزی که می خواست برگردد،
نزد آقا آمد و گفت: من شمال رفتم و گیلان شما رو دیدم. جای قشنگی است. دردنیا جایی به این قشنگی ندیدم! آن وقت شما این بهشت را رها کردید و آمدید اینجا؟! آقا گفت: ما این بهشت را با آن بهشت عوض کردیم.

بریده کتاب(۳):

جوانی آمد میان جمعیت مرا کنار بزند که ناخواسته با آقا برخورد کرد. آقا محکم زمین خورد، طوری که عمامه از سرش افتاد.
جوان ترسید. هاج و واج نگاهش را به سمت مردم چرخاند، ازخجالت سرخ شد. مردم نگران آقا بودند.
آقابلند شد، بدون معطلی عمامه اش را که بر سر گذاشت گفت: این عبای ما کمی بلند است…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۹ ، ۱۱:۰۰
نمکتاب ...
سه شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

من کنیز زینبم

من کنیز زینبم: عزیز زینب شده ای اگر مادر باشی و عزیزترینت را در راه خدا بدهی…

من کنیز زینبم ( خاطرات حاجیه خانم اسلامی فر)
انتشارات گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی

معرفی:

مادر باشی و لحظه لحظه شکوفایی نوگل ات را ببینی و وقتی به بار نشست، در راه خدا حاضر شوی فدایش کنی…
خواهر باشی و محبت های برادر را با لذت بنوشی و سایه اش پشت گرمی ات باشد و بعد شاهد رفتنش برای جهاد باشی و بعد تر، شهادتش…
این حرف ها ما را یاد روضه های کربلا می اندازد ولی دل شیرزنانی در همین دیار هم با یاد فرزندان و برادران و همسران و پدرانِ خود، رنگ روضه های کربلا می گیرد…

خلاصه:

این کتاب، خاطرات حاجیه خانم اسلامی فر است از پسر و برادر شهیدش، که هر دوی آنها بعد از یک زندگی زیبا، مرگ زیبایی را نیز انتخاب کردند…شهادت

بریده کتاب:

برای یکی از عملیات ها در مناطق کوهستانی نیاز به الاغ داشتیم. از جبهه برگشتیم اراک برای خریدن الاغ!
یک بنده ی خدا هم آمد و گفت: حتما باید برای کمک به جبهه الاغم را بدهم. الاغ را هم آن قدر شُسته بود که برق می زد! دم آخر که الاغ ها را می خواستیم بار بزنیم در گوش خرش چیزی گفت و آن را سوار کردیم!
رفتم پیش آن پیرمرد و گفتم: در گوش خرت چی گفتی؟
پیرمرد گفت: بهش گفتم همه ی دارایی من تو بودی، روز قیامت شهادت بده که من هر چه داشتم در راه اسلام و انقلاب دادم.

بریده کتاب(۲):

درب بازداشتگاه را زدم، سرباز در را باز کرد و گفت: چیه؟ چی کار داری؟!
گفتم: گرسنه ام.
گفت: صبر کن می گم نان برات بیاورند.
پول همراهم بود. گفتم: نه، غذای کلانتری را نمی خوام، پول می دم برو برای همه مأمورای کلانتری و زندانی ها چلوکباب بخر و بیار با هم بخوریم.
چشم سرباز برقی زد، از افسر نگهبان سؤال کرد و سریع پول را از من گرفت و رفت. چند دقیقه بعد آمد دنبالم و گفت: بیا در حیاط کلانتری دور هم ناهار بخوریم!
خیلی جالب بود. ببین پول چی کار کرد! من که متهم بودم رفتم حیاط کلانتری و با مأمورها نشستیم و یک ناهار حسابی خوردیم! بعد مرا به بازداشتگاه بازگرداندند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

تو را دوست دارم

کتاب تو را دوست دارم: داستانک های جذاب و کوتاه قرآنی… دردت را دوا می کند.

 

کتاب تو را دوست دارم
نویسنده: رضا اخوی
انتشارات شمیم قلب

بریده کتاب:

گاهی به شدت بی حوصله و کلافه ایم. کافی است انگشت پای کسی به ما بربخورد تا دعوا و جیغ و داد ما تمام فضا را پُر کند. برخی وقت ها هم اگر بهانه و طعنه ای نیابیم، خودمان به کسی گیر می دهیم و او را عصبانی می کنیم و از این راه سعی می کنیم خودمان را آرام کنیم. ولی با این چیزها آرام نمی شویم، چون مشکل جای دیگری است.
ما از چیزهای دیگری خسته و ناراحت هستیم.

بریده کتاب(۲):

خیلی مراقبیم با ظاهری آراسته و اتوکشیده و معطر به انواع عطریجات بازاری و خانگی! ایرانی و خارجی، با دوستان و فک و فامیل رو به رو شویم. حتی اگر بتوانیم با این ظاهر شیک و خوش فرم خودمان زبانزد شده و همه از شیک پوشی و خوش فرمی ما تعریف و تمجید کنند که به یکی از آرزوهای خود رسیده و روی خیلی ها را هم کم کرده ایم!
درست است که از این اتفاقات و بَه بَه و چَه چَه ها احساس خوبی به ما دست می دهد، ولی در نهایت چه چیزی به دست می آوریم؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۲۶ دی ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

دانشجوی دانشگاه فردوسی

دانشجوی دانشگاه فردوسی: داستان‌هایی کوتاه و جذاب از دوران جوانی شهید علم‌الهدی

دانشجوی دانشگاه فردوسی
نویسنده: سید حمید علم الهدی
انتشارات هویزه

خلاصه:

داستان‌هایی کوتاه و جذاب از دوران جوانی شهید علم‌الهدی؛ فعالیت‌های فرهنگی او، دغدغه‌ها، مجاهدت‌ها و خلاقیت‌هایی که با قلمی روان و دلنشین روایت شده است.

بریده کتاب:

هنوز جنگ شروع نشده بود. حسین هم که دیوانه امیرالمومنین… می خواست راه امامش را دنبال کند.
لباس و مواد خوراکی جور می کرد و می رفت مناطق مرزی. روستاییان دوستش داشتند. ایرانی و عراقی هم نداشت. می گفت آنها هم مسلمانند و هم مستمند. به آنها هم کمک می کرد.
روزهای آخر عمرش هم توی هویزه می رفت کباب می خرید و به مردم مستمند می داد و ناهار خودش فقط چند لقمه نان و سبزی بود!
این غیر از ستاد ارزاق عمومی بود که راه انداخته بود و به همه مردم سهمیه ای میداد.

بریده کتاب(۲):

در تاریخ اسلام شنا کرده بود. همان یکی دو ماه اول با استفاده از تاکتیک جنگی پیغمبر صلی الله علیه و آله در جنگ خندق، به آقای خامنه‌ ای پیشنهاد داد دور شهر را کانال بکنند و داخلش آب بیندازند تا تانک‌های عراقی نتوانند بیایند این طرف. نماینده امام هم از این طرح استقبال کرد و آن را بسیار ضروری و فوری دید و هم‌ زمان از هوش و درایت این جوان لذت برد؛
آرایش نظامی نیروهایش را هم از جنگ احد گرفته بود!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

دل به دل راه داره

 

کتاب دل به دل راه داره: مهارت هایی فوق العاده برای مدیریت ازدواج

 

کتاب دل به دل راه داره
نویسنده: سیدعلی آقای کابلی ( سخنان استاد محسن قرائتی)
انتشارات مهرستان

بریده کتاب:

بلوغ عقلانی یک شبه و آنی به دست نمی آید؛ بلکه روندی است که در طول زمان ایجاد خواهد شد. نمی توان گفت که جوان، دختر یا پسر، با خواندن چند کتاب یا گرفتن مدرک به این بلوغ دست یافته است. گرچه مطالعه و تحصیلات در فرآیند شکل گیری این بلوغ تاثیرگذار است؛ چه بسیار افرادی که با گرفتن مدارک عالی تحصیلی، هنوز به این بلوغ دست نیافته اند و در مسائل با تزلزل و وابستگی عمل می کنند. گرفتن تصمیم های هرچند کوچک و به انجام رساندن آن ها، داشتن هدف و برنامه ی مشخص در زندگی، شرکت در فعالیت های اجتماعی و روابط منطقی با دوستان، در رسیدن نوجوانان به بلوغ عقلانی تاثیرگذار است.
ص۳۰

بریده کتاب(۲):

رشد عاطفی آستانه ی تحمل و دختر و پسر را در مقابل انتقادات و ناملایمات افزایش می دهد. سبب می شود تا فرد انعطاف بیشتری در مقابل دیگران و اجتماع داشته باشد، از خطای دیگران بگذرد و با جامعه و خانواده و دوستان تعامل بهتری کند. رفتار و منش والدین و نوع تعامل آن ها در خانواده، به عنوان الگوی فرزندان، تاثیر به سزایی در ایجاد بلوغ عاطفی آن ها دارد. والدینی که میان آن ها عشق و محبت و گذشت حاکم باشد، این رفتار را به فرزندان خود منتقل می کنند و به تدریج زمینه ساز رشد عاطفی آن ها می شوند.

بریده کتاب(۳):

برای شروع زندگی لازم نیست که جوانان به توان کامل و موقعیت خوب اقتصادی دست یافته باشند تا بتوانند قدم در راه ازدواج بگذارند. همین که دختر و پسر توانایی اداره‌ی زندگی را داشته و آینده ‌نگر باشند. می ‌توانند در مسیر زندگی، توان اقتصادی زندگی خود را نیز ارتقا ببخشند؛ همان ‌گونه که بسیاری از افراد از همین مراحل پایین شروع کرده، با مدیریت و داشتن هدف به وضعیت بهتر رفاهی و اقتصادی رسیده‌ اند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...