نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۹۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نقد کتاب» ثبت شده است

چهارشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۸، ۰۹:۰۰ ب.ظ

حال سگ

نقد رمان حال سگ: حال انسان هایی که در تمام زوایای زندگی شان همه کس را راه می دهند، تنها کسی که نمی بینند “خدا” است.

نقد رمان حال سگ نوشته ی زهره حکیمی
زیاد شنیده بودم که در بعضی زندگی ها چنان گره می افتد که تا آخر عمر، با دست که هیچ، با دندان هم باز نمی شود.
رمان “حال سگ”، دقیقا از این دست رمان هایی است که سراسرش، روایت سردرگمی آدم ها دردنیاست.

 سختی و رنج شخصیت اول داستان، فرای طاقت است و تمامی ندارد؛ تا جایی که او را در ورطه ی هلاک کردن خودش می اندازد. در این رمان یک شخصیت مثبت و خوب به زحمت پیدا می شود و پس از خواندنش دچار خستگی روحی خاصی می شوی.

اما بعد… 

  پیام اصلی داستان:
هر که از خدا روی گرداند، زندگی اش در سختی می افتد.
” وَ مَن اَعرَض عَن ذِکری فَاِنَّ لَهُ مَعیشتاً ضَنکا”
و واقعا هم همینطور است.


“حال سگ” حال انسان هایی است که در تمام زوایای زندگی شان همه کس را راه می دهند، همه چیزرا تدبیر می کنند، اما تنها کسی که نمی بینند و نمی خواهنش “خدا” است وخب سختی هم محصول خواستن و نخواستن انسان است و البته بی خدا، این رنج ها تو را تا ناکجا آباد می برد و نابود می کند.

پیام های فرعی داستان:
مثل نتیجه دوستِ بد، جز خواری و زاری نیست.
گول پسرها را نخورید، آن قدرنامردند که تو را بی پناه رها می کنند و می روند.
دنیا، دنیاست، چه در آلمان کنار مامی و شویش زندگی کنی، چه در ایران.
اگر اهل ایمان نباشی همیشه حالت خراب است و زندگی ات گره دار.
گاهی نعمت و موقعیت خوبی داری، اما قدرش را نمی دانی.
وقتی دوزاریت می افتد که دیر شده و …

شخصیت اول داستان، دختری به نام “جلاله” است که برادرش “ایوب”، پسری به نام  “بیژن” را می کشد. جلاله مجبور می شود با “بهمن” برادر بیژن ازدواج کند تا جلوی به دارآویخته شدن ایوب را بگیرد. جلاله، بهمن را دوست ندارد و بهمن عاشق جلاله است.
جلاله دختری معمولی است با هیچ ایده ای و هیچ برتری خاصی الّا زیبایی صورت.
همین هیچ بودن او باعث می شود که نتواند زندگی اجباری اش را خوب اداره کند.
بهمن با اصرار مادر و خواهرش می رود سراغ دختری دیگر و جلاله از ایران فرار می کند و اسیر مردی دیو صفت می شود.

این رمان ها فقط جهت پر کردن فرصت ها خوبند و چندان بار فکری و معنوی ندارند.
به هر حال، واقعا حالِ غیرخدایی بدی در کل رمان جریان دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۸ ، ۲۱:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰۹:۰۰ ب.ظ

وینسنس و گرگ خندان

نقد رمان وینسنس و گرگ خندان : رمان واقعیتی که چند سال رسانه ­های جهان مخفی کرده ­اند را لو می­ دهد!!!

 

نقد رمان وینسنس و گرگ خندان نوشته ی بیژن کیا

این رمان، واقعیتی که چند سال رسانه ­های جهان مخفی کرده ­اند را لو می­ دهد …
جیمز برای آن­ که برای مردم دنیا این معما را حل کند، جان خودش، ماریا، و … را به خطر می­ اندازد …
معمایی پر کشش و کُشنده…

آدم کشتن، یکی از کارهای راحتی است که مخصوص یانکی­ ها است.
پوشاندن تاریخ هم کار دیگرشان است.
کشتی کاشفی که از اروپا راه افتاد و به قول خودشان به قاره­ ی آمریکا رسید و در کتاب­ های تاریخی ما هم به طرز مسخره ­ای آمده است، که چه کسی قاره ­ی آمریکا را کشف کرد؟
و ما هم جواب می ­دهیم: کریستف کلمپ !!!
در حالی که درست این است که بپرسند که افرادی که پا به قاره ی آمریکا گذاشتند چه کسانی بودند؟
و ما هم جواب بدهیم یک سری قاتل و جانی اروپایی که ساکنان قاره­ ی آمریکا را کشتند،
زنانشان را عقیم کردند
و سرزمینشان را تصرف کردند
وخلق و خوی وحشی آمریکایی را پایه­ گذاری کردند.

خلاصه داستان:
داستان این کتاب، راجع به زن و شوهری است که حق دوستند.
پسری که دنبال این است بداند چه شد که ناو آمریکایی، هواپیمایی مسافربری ایرانی را هدف قرار داد و ۲۸۰ زن و مرد و کودک را کشت؟


او طی تحقیقاتش به حقیقتی می­ رسد که آمریکایی ­ها با دروغ پوشانده بودنش.
بعد از تذکرهایی که می ­گیرد و گوش نمی­ دهد می­کشنش.
بعد همسرش را که پیگیر می­ شود می­کشند.
بعد خبرنگاری که پیگیر شده بود را می­ کشند،
بعد پدرش که یکی از بازمانده ­های سرخ­پوست­ ها بوده و پیگیری می­ کند را هم…

منتهی پدرش زرنگی می­ کند، نتیجه تمام تحقیقات را در یک وبلاگ می­ گذارد.
برای چند نفر از جمله یک ایرانی به صورت رمانی به نام آدم­خوار می­ فرستد.

نویسنده تلاش کرده بود تا بتواند سبک و سیاق زندگی و کلام امریکایی را رعایت کند و به صورت ماجرایی معماگونه کار را جلو ببرد.
یعنی هم معمای هواپیمایی ایرباس را حل کرده است، هم فکر و روش استکباری و جلادی آمریکایی­ ها را گفته است، هم به جریان سرخ­پوست­ ها پرداخته است.

بهر حال کتاب جذابی است و اگر چه کمی طولانی، اما خواننده دوست دارد پایانش را بداند…

یکی از ویژگی­ های بارز شخصیت­ های اول رمان:
حق­ طلب بودن و نترسیدن از ظالم است که نتیجه ­ی کارشان رساندن حقیقتی که پوشانده شده بود به جهان است.
یکی از ویژگی­ های کلی داستان، نشان دادن خلق و خوی استکباری آمریکایی­ هاست و فضای کنترل شدید رسانه و فضای مجازی در آن­جاست.
در بوق و کرنا کردن آزادی، فقط همان آواز دهل است که به قول معروف از دور شنیدن خوش است. اما در بطن آن چیزی جز ترس و کنترل شدید و پوشاندن حقیقت نیست.

نسل امروز ما باید این کتاب را بخواند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۸ ، ۲۱:۰۰
نمکتاب ...
دوشنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۸، ۰۹:۰۰ ب.ظ

سیگار شکلاتی

 

نقد رمان سیگار شکلاتی : رمانی پر از صحنه­ های خیالی و هوس­ آلود !!!

 

نقد رمان سیگار شکلاتی نوشته ی هما پوراصفهانی 
سیگار، همه جوره ­اش مضر است.
چه شکلاتی­ اش،
چه ماتیکی­ اش،
چه بهمن چه تیر؛
مخصوصا خارجی­ هایش.

هما پوراصفهانی، دلیل محبوبیتش بین جوان­ ها و این که ظرف یک­سال کتاب­ هایش تعدد چاپ پیدا می­ کند را تنها و تنها خلق صحنه ­های عاشقانه و پر احساس بین دست ­نوشته­ هایش می داند.
این کتاب هم مثل بقیه­ ی رمان­ هایش همین­ طور است.

سیگار شکلاتی داستان جوانی است که مشهور و نیروی ویژ­ه­ ی نظامی است و برای نفوذ در بین گروه­ های انحرافی هم جنس باز شده است.
در این میان عاشق دختری می­ شود و الی آخر…
که همه­ ی هفت­صد صفحه پر است از:
رابطه­ ها،
حس ­ها،
برخوردهای عاشقانه و…
یعنی بازگویی آن چه که نوجوان در این سن بسیار درگیرش است و حریص تجربه­ اش!!!

البته ایشان درفضای مجازی به گونه ­ای دیگر رمان را قلم می­ زد که با سانسور زیاد و تغییر رابطه ­ها مجوز چاپ گرفته است.

راستش در کل این هفتصد صفحه هر چقدر هم بگردید نمی­ توانید چیزی که نیاز روح و فکرتان باشد پیدا کنید و جملاتی بیابید که ذهن شما را به سمت و سوی بالا دستی ببرد.
اما تا دلتان بخواهد، فراوان، صحنه­ های خیالی و هوس­ آلود و گاهی گفتگوهای سطح پایین دارد.

 

می­ دانید فرق رمان­های خارجی با رمان­ های فارسی ما چیست؟

حداقل آن­ ها تفکر و فلسفه­ شان را هم تبیین می­ کنند :
یعنی خواننده در آخر کار با اندیشه­­ های هر چند نادرست آن ­ها آشنا می­ شود.
اما رمان­ های اینترنتی داخلی که به چاپ هم می­ رسند:
تنها انسان را جسم می­ دانند و پرهستند از خیال و رویا و درگیری­ های هوس و شهوت.
حس بدی به انسان می­ دهد وقتی می­ بیند که متوقف شده است در جسم و دو چشم و مو و نگاه­ های هوس آلود!!! یعنی جز این نمی­ شود که بشود.

پیام اصلی:

نیروهای ویژه بچه­­ های خوبی ­اند و برای نفوذ به گروه­ های نفوذی شبیه آن­ها می­ شوند .
اما باز هم وسط مأموریت دلشان می­ لغزد و همه چیز را به هم می­ ریزند تا به معشوقه­ شان برسند.
و اینکه بچه­ های نیروی ویژه نظامی قبلا خودشان مورد تجاوز قرار گرفته­ اند و همه­ اش درگیر مشکلات جسمی­ اند و به ناچاری در این وادی افتاده ­اند و خانواده­ های نابسامانی دارند .
و باز هم بی­ هوا عاشق می­ شوند و کنترل ندارند و پای عشق­شان که برسد… .

این رمان فضای خانواده­ های ایرانی را که اهل تدینند بسیار نابسامان نشان می ­دهد که انگار همه درگیر رابطه­ های مشروع هم جنس یا جنس مخالف هستند.
این قضاوت­ ها بسیار توی ذوق انسان می زند.

نمی­ دانم ایشان با بیان مفاسد در این رمان دنبال چه می­ گشت.

بهر حال جای تأمل داشت…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۸ ، ۲۱:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۸، ۰۹:۰۰ ب.ظ

عشق در برابر عشق

نقد رمان عشق در برابر عشق
 

 

نقد رمان عشق در برابر عشق : القاء فرهنگ سخیف عرب جاهلی به عرب مسلمان

 

نقد رمان عشق در برابر عشق نوشته ی امید کوره ­چی
 عشق در برابر عشق کتابی است از نشر کتابستان.
شاید اولین انتشاراتی که اولین رمان را راجع به امام حسن (علیه السلام) به رشته تحریر در می­ آورد و این مورد تقدیر است. اما خیلی بعید است که چندین اشتباه تاریخی داستانی شخصیتی در آن دیده شود.

شروع کتاب جذابیت خوبی دارد اما متحیرم که چرا نویسنده بسیار سعی داشته تا القاء کند عرب ۵۰ سال مسلمان شده و آداب یاد گرفته از اهل بیت در زمان حکومت امیر المؤمنین علی علیه السلام هنوز سوسمار خور، خونخوار و بی­ فرهنگ است و ایران با فرهنگ!!!! چرا می­ خواهد امام حسن علیه السلام را چون شاهزادگان با لباس فاخر، صاحب پول زیاد و سفره­ های ملون معرفی کند.

تا صفحه­ ی ۱۸۰ رمان چندین اشتباه تاریخی و زمانی و القاء فرهنگ سخیف عرب جاهلی به عرب مسلمان ادامه دارد اما بعد از آن را چون دیگر نخواندم قضاوتی نمی­ کنم.

فقط چند نکته:
نویسنده تلاش کرده تا داستانی تولید کند که حول آن امام حسن (علیه السلام) را معرفی کند اما تا همان صفحه­ ی ۱۸۰ ، بیشتر احادیث را از زبان امام می­ آورد؛ تقریبا نصیحت­ گونه.
طوری که انسان تصور می­ کند امام دائما در حال موعظه هستند.
فضای کوفه درماه رمضان فضای پخت غذا و سفر ه­ست.
یا نویسنده نتوانسته خوب زمان را بیان کند و یا اینجا غفلتی رخ داده است.
مردم مسلمان عربستان را به گونه­ ای ترسیم می­ کند که انگار دارد جاهلیت و توحش آن زمان را نشان می­ دهد، در حالیکه قطعا نباید این­گونه باشد.
یعنی بیست و سه سال زحمت پیامبر، حضور امیر المؤمنین و حسنین، تأثیر در شناخت نوع خوراکشان هم نداشته است؟!!!
این روندی عبث آلود است. بهر حال کاش تجدید نظر جدی در متن رمان اتفاق می­ افتاد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۸ ، ۲۱:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۸، ۰۹:۰۰ ب.ظ

شاه شطرنج

نقد رمان اینترنتی شاه شطرنج : خلق خدای جدید و هدیه دادن آن به جوانان

 

ران خودشان را به راحتی در اختیار مردان قرار می‌دهند و مردها هم پس از آن چون مقید به این خیانتی که کرده اند هستند، با ازدواج این کار راجبران می‌کنند.
چیزی که در واقعیت و حقیقت جامعه جهانی نادر دیده می‌شود.

حداقل نویسنده های این رمان ها با مراجعه به مراکز مشاوره می‌توانند این خیانت عظیم را نکنند و از القا رابطه ی جسمی و سپس ازدواج قطعی امری نادرست و ناراست است.

من شاید فردی عابد و زاهد و دیندار نباشم اما یک نکته برایم عجیب است و اینکه چرا نویسنده یا نویسندگان محترم رمان های اینترنتی این طور پر قدرت خدا و قوانین دین را زیر سوال می برند و دلشان می‌خواهد خدای جدید خلق کنند و به جوانان هدیه بدهند.

اگر خدا خداست و خالق جهان از ریز و درشت است، پس خودش باید قوانین این جهان را تعریف کند.
ولی اگر خدا نیست که چه اصراری است که او را به جوانان معرفی کنی!!!

یا خدا هست و دستوراتش، یا خدا نیست که نیست.
با این حال در این دنیا با خدای جدیدی که در رمان شاه شطرنج هم همین گونه است انسان ها اصلا روی خوشی نمی بینند و دائما غرق در سختی ها و بدبختی های خودشان وغرق درخیانت و ظلم هستند.
شاه شطرنج رمانی است که هیچ قید و بند و قانون آسمانی ندارد.
داستان دست و پا زدن سربازان و فیل و اسب و وزیر است برای رسیدن شاهی به خودخواهی ها و ظلم هایش!

از شطرنج بیزار شدم؛
از اینکه شاهی را حفاظت کنم که ظالم است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۸ ، ۲۱:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۸، ۰۹:۰۰ ب.ظ

عقاید یک دلقک

نقد رمان عقاید یک دلقک
 

 

نقد رمان عقاید یک دلقک : دلقکی که پر است از تنش، سردرگمی، بدبختی، تلخی و نفهمی ها !!!

نقد رمان عقاید یک دلقک نوشته ی هاینریش بل

مالیخولیا را شنیده بودم،
اما کتابی که مالیخولیایی باشد نخوانده بودم.
دلقکی که خالی است از هر هدف و برنامه.
تنها یک دلقک که پر است از تنش، سردرگمی، بدبختی، تلخی و نفهمی ها !!!

کتاب عقاید یک دلقک برای خواننده، همان قدر سردرگمی و پوچی می آورد که در زندگی دلقک بیچاره جریان داشته است…

جوانی از خانواده ای پولدار امّا خسیس،
بی احساس،
بی هدف،
بی برنامه
و همیشه معترض به والدینش بر سر هر عقیده و ماجرایی که برایشان پیش می آید.
با دختری که عاشقش می شود زندگی جداگانه ای را آغاز می‌کند.

زندگی به سبک و فرهنگ غربی، یعنی جدا از خانواده (تا جایی که ۵ سال به والدینش سر نمی زند)
البته زندگی و همبستری بدون ازدواج رسمی و ثبتی، فقط بر مبنای لذت شخصی !!!

او می شود دلقکی که مالیخولیا دارد.
دختر پس از ۶ سال و بعد از ۲سقط او را رها می کند و با دوست پسر قبلی اش ازدواج می کند.
حالا دلقک قصه ما تنهاتر از قبل شده…
(((این تمام ماجرای یک داستان آلمانی است.)))

برای من عجیب است این استقبال پرشور و هیجانی جوانان ایرانی از خواندن و تعریف و به به و چه چه کردن از این کتاب!!!
درحالی که در سر تا سر کتاب سبک زندگی غربی توسط خودشان، رد و مورد نقد واقع می شود.
واقعا چقدر زندگی ها در اروپا سرد و تلخ پیش می رود.
مردمش چقدر بیچاره اند و جوانان ما با چه سرعتی به سمت این بیچارگی می تازند!!!
و زندگی پر از لذت و آرامش ایرانی اسلامی را رها می کنند

کاش و تنها کاش کسانی بودند تا از بین ادبیات خود چشم آبی ها، چشمان جوانان ایرانی را به روی حقایق باز می کردند…

***
من که این متن را می‌نویسم بیش از صدها جلد رمان خارجی خوانده‌ام و دوستانم رمان‌های برتر و به روز را اول برای من می‌آورند…
راستش دوستان زیادی عکس کتاب را دیده بودند و تبلیغ وسیع آن را.
خریدند و همه نصفه و نیمه رها کردند.
من اما تا ته کتاب را رفتم.
مدام دنده عوض کردم تا طاقت بیاورم و حداقل بتوانم تمامش کنم.
راست می‌گویند دوستان: که همه نباید فرهنگشان با ما هم‌سان باشد.
ایرانی تمدنش بی‌نظیر بوده و هست.
این اعتراف را در کتاب تاریخ ویل دورانت هم میتوانید بخوانید.
حیف است که من با این فرهنگ بالا و اصیل، بنشینم پای اعترافات یک نویسنده از فرهنگ بر باد رفته‌شان.
حتی در کتاب ، کشیش ها را خائن و هوسباز نشان می‌دهد. یعنی خودشان هم میدانند مسیر را اشتباه رفته‌اند و منتقدند و عجیب اینجاست که عده‌ای از مردم ما در مقابل نقد آنها، طرفداری از فرهنگ غرب می‌کنند. خودشان دارند می‌گویند به پوچی رسیدیم و معضل، عده‌ای ایرانی میگویند شما زیباترین زندگی را دارید😱
نظرم تغییر کرد:
عقاید یک دلقک کتاب خوبیست چون نشان می دهد فرهنگ و زندگی ها به باد فنا رفته‌اند و آزموده را آزمودن خطاست!
مبادا خودمان را شبیه کسانی کنیم که خودشان هم دچار مالیخولیا شده‌اند در آن مدل زندگی!
میزان مصرف قرص های آرام‌بخش، تشکیل وزارتخانه تنهایی در انگلستان برای ۹میلیون تنهای نا امید وافسرده، میزان خودکشی، میزان خشونت علیه زنان… در زندگی آنها باعث شد که نظر مثبت من به اندیشه آنها، بشود نظر محتاط و منتقد آزاد…
چون دلم می‌خواهد زندگیم را در آرامش پیش ببرم…
من فکر می‌کنم دوستی که نقد کرده است این کتاب را اصلا نخوانده.
و سوال من:
دلتان میخواهد جای شخصیت اول و دوم این کتاب باشید؟
جواب سوال من از طرف شاگردان مدرسه تیزهوشان:
مگر دیوانه‌ایم… اصلا

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۸ ، ۲۱:۰۰
نمکتاب ...
نقد کتاب از رویاهایت برایم بگو : بی­ پناهی زن در غرب و عدم حمایت او حتی از طرف خانواده!

نقد رمان از رویاهایت برایم بگو

نقد کتاب از رویاهایت برایم بگو : بی­ پناهی زن در غرب و عدم حمایت او حتی از طرف خانواده!

 

نقد کتاب از رویاهایت برایم بگو ، نویسنده: سیدنی شلدون، مترجم: میترا معتضد
داستان دختری که سه شخصیتی است شخصیت خودش آرام و دو شخصیت دیگر یکی پرخاشگر و دیگری هنرمند. سیدنی در کودکی مورد آزار و اذیت جنسی پدرش که پزشک متخصصی است، قرار می‌گرفته و این حالت چند شخصیتی برایش ایجادشده است که باعث می‌شد در بزرگی چند مرد را به طرز فجیعی به قتل برساند. در دادگاه با اثبات مریض بودنش تبرئه می‌ شود و طی پنج سال درمان می شود.

 کتاب چند ویژگی دارد:

  • نگاه به جنس زن در غرب و آزارها و اذیت‌هایی که روان و روح زن‌ها را له و خورد می‌کند.
  • بی­ پناهی زن در غرب و عدم حمایت او حتی از طرف خانواده.
  • جوانان غربی ظاهرا مستقل و آزاد هستند اما در سیر کتاب­هایشان متوجه می­ شوید که چقدر در آپارتمان­ها و سوییت­هایشان گرد تنهایی و افسردگی و بی کسی ریخته شده است.
  • زنان غربی با تمام فریادهای آزادی حتی در محل کارشان هم آزاد نیستند و دائم تحت فشار درخواست­های کثیف مردان قرار می­ گیرند. در حالیکه مدام به ما القا می­ کنند چون حجاب دارید مردها را حریص کرده ­اید.آنجا هم که حجابی نیست و مردها منعی ندارند پس چرا بازهم حریص ­تر از همیشه اند…
  • شاید در فیلم­های غربی امکانات شهری و دارایی­های رفاهی و زیبایی­های جسمانی به تصویر کشیده شود اما در این رمان عمق واقعیت را می­ خوانید!
  • کودکان و نوجوانان در خانواده هم امنیت ندارند!
سند بیست،سی که در آمریکا و اروپا اجرا می‌شود و می‌شده، پس چرا باز هم خشونت نسبت به کودک و زن کم که نشده، بیشتر هم شده است.

معلوم می‌شود با توجه به این کتاب و آمارهایی که در انتهای کتاب نوشته شده است، روال آن‌ها رو به رشد نیست و زن‌ها با هر چند جنبش فمینیست هم که بخواهند نمی‌توانند حقشان را بگیرند.

یک فرهنگی باید در جهان حاکم شود که جایگاه زن را درست نشان دهد.
فرهنگ نگاه خدا به زن!

به هرحال خواندن این کتاب به دوستان و شیفتگان آزادی و رهایی زن، به مسیح علی نژاد توصیه می‌شوند و البته به مردانی که دلشان برای خودشان نمی‌سوزد و اما برای زن‌ها می‌سوزد؛
که چرا راحت نمی‌گذارید زن‌ها را…
درحقیقت این‌ها زن را برای بهره‌کشی خودشان می‌خواهند!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۸ ، ۱۲:۰۷
نمکتاب ...
نقد رمان بگذار مادر بخوابد : زندگی سراسر غم و غصه و درد و ناکامی یک خانواده

نقد رمان بگذار مادر بخوابد

نقد رمان بگذار مادر بخوابد: زندگی سراسر غم و غصه و درد و ناکامی یک خانواده

 

نقد رمان بگذار مادر بخوابد نوشته ی مهری رحمانی
زندگی سراسر غم و غصه و درد و ناکامی یک خانواده بدون اینکه علت این‌ همه بدبختی و راه‌های برون رفت از این باتلاق مشکلات بیان شود!

اصلاً نویسنده نوشته است که نوشته باشد. حال بد روحی بعد از خواندن این کتاب را نمی‌شود به این راحتی تبدیل به حال خوب کرد.

 

اگر کتاب می‌نویسند تا خواننده درک بهتری از دنیا پیدا کند، که نکته‌ای بیاموزد، که چند راه‌حل برای رفع مشکلاتش پیدا کند، که چند روزی سختی‌ها و ناراحتی‌هایش را فراموش کند، که برود دنبال یک…

با خواندن این مدل کتابها هیچکدام از این حالها برایتان اتفاق نمی‌افتد.

داستان در مورد پدری بی‌فکر، مادری که فقط دارد تلاش می‌کند تا بچه‌ها را سروسامان دهد و بدبختی و بدبختی و در آخر هم بچه‌هایی که انها هم با بی‌تدبیری انواع و اقسام بدبختی‌ها را یدک می‌کشند و دیگر هیچ!

خیلی شبیه رمانهای خارجی بود مثل عقاید یک دلقک و دختری در قطار و من پیش از تو و دختری که رهایش کردی و… فقط نمایش سختیهای همراه با بدبختی…

بریده کتاب:

البته او وقتی می دید من از این اتهام خیلی ناراحت می شوم، گتاه را به تقصیر صاحب خانه می انداخت که آب را به روی ما بسته بوده که حوض نیمه خالی و پر از لجن شده و بچه را خفه کرده اما ته دلم از او رنجیده بودم. من که همیشه از او تایید شنیده بودم انتظار این اتهام بزرگ را از طرف او نداشتم.

ادبیات این کتابها خوب هم باشد باز هم به خاطر محتوایش انسان را دچار فشار روحی می کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۸ ، ۱۲:۰۶
نمکتاب ...
جمعه, ۲۴ آبان ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

رعنا

 
 
 
رعنا : زندگی دختری با خنده ها و گریه هایش، عاشقی ها و شکست هایش

رعنا : زندگی دختری با خنده ها و گریه هایش، عاشقی ها و شکست هایش

رعنا، مژگان شیخی

معرفی:
گاهی زندگی شیرین است و گاهی آنقدر تلخ که تو را به زانو درمی آورد. رعنا دختری ست که خنده ها و گریه هایش، عاشقی ها و شکست هایش این کتاب زیبا را رقم می زند.

بریده ای از کتاب:
نزدیک عید بود . پدرم به من پول داد تا با نامادری ام بروم و برای خودم کفش و لباس بخرم .
نمی توانستم خودم را راضی کنم . روز قبل از عید پدرم یک بوقلمون بزرگ همراه با مقدار زیادی شیرینی و میوه خریده بود و به خانه زن اولش برد . من هم همان موقع فکری به خاطرم رسید . فوری بازار رفتم و دقیقا همان چیزهایی که پدرم خریده بود، من هم خریدم و به خانه ی مادرم بردم . بچه ها از دیدن من و چیزهایی که خریده بودیم از خوشحالی داشتند بال درمی آوردند.

 
 

رعنا: داستانی ساده صمیمانه و واقعی از جنگ یک دختر با مشکلات و زشتی ها

 

رعنا ،
یک داستان ساده و صمیمانه،
یک زندگی که نه نویسنده آن را با خیالاتش به غلو کشانده و نه خواننده در رویاها، پایان خوش برایش می خواهد.
اگر بخواهی دنیا را، راست و درست نگاه کنی، در کاسه اش برای همه یک سختی دارد.
هیچکس نیست که از اول تا آخر عمرش، لذت محض باشد.
رمان های اینترنتی خیلی سرمان کلاه می گذارند.
چه با رویا پردازی ها و چه با پایان های خوش ،
اما رعنا داستان دختری ایرانی است که در کشاکش سختی های دنیا، مدام بالا و پایین می شود اما نه می شکند، نه خم می شود، و نه مثل جوانان امروزی به زشتی ها و ناهنجاری ها روی می آورد… می ماند و می جنگد….

 
 
عکس نوشته های زیبا از کتاب رعنا

عکس نوشته های زیبا از کتاب رعنا

 

عکس نوشته های زیبا کتاب رعنا

بعضی وقت ها اصرار زیادی در کار صلاح نیست…
این من بودم؟ که همه چیز را پشت سر گذاشتم؟
درد دل هایم در آن لحظه خاص با خدا تمامی نداشت.

بیشتر بخوانیم:
رمان رعنا: داستانی ساده صمیمانه و واقعی از جنگ یک دختر با مشکلات و زشتی ها

هنوز خودم را خوب نمی شناسم،
این همه تحمل و صبوری …
انگار زندگی ام پس از مدتی توقف دوباره شروع شده بود…
بیشتر شب ها تا دیر وقت به یاد مادرم گریه می کردم…
گاهی زندگی شیرین است و گاهی انقدر تلخ که تو را به زانو در می آورد.
رعنا دختری است که خنده ها و گریه هایش، عاشقی ها و شکست هایش این کتاب زیبا را رقم می زند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۸، ۰۷:۵۴ ب.ظ

وقت بودن

وقت بودن : وقت ماندن است، وقت ماندن و جوانمردی کردن...حتی به قیمت جان دادن

وقت بودن نویسنده: جلیل سامان انتشارات: کتابستان معرفت

وقت بودن : وقت ماندن است، وقت ماندن و جوانمردی کردن…حتی به قیمت جان دادن

 

وقت بودن
نویسنده: جلیل سامان
انتشارات: کتابستان معرفت

معرفی:

خیلی ها وقتی که باید باشند نیستند، وقتی که نباید حاضرند. رمان داستان جوانمردی است که به وقتش هست، می ماند و جان و مال و ناموس عده ای را نجات می دهدو وقتی هم که نباید آرام و بی صدا می رود.

 

نقد رمان وقت بودن: بیان یکی ازمعضلات موجود درجامعه مستعضف جنوب کشور.

 

نقد رمان وقت بودن نوشته ی جلیل سامان
داستانی ساده و قابل فهم .
نویسنده معضل موجود جامعه مستعضف جنوب کشورمان را، با دیدی نه منتقدانه، که محبانه نگاه کرده است.
او سعی کرده تا راه حل ارائه بدهد.
مشکل رسیدگی نکردن مسئولین به مناطق محروم کشورمان،
خرج بودجه های بیت المال در جاهایی که تاسف بار است ،
دست و پا زدن مردم این مناطق با مشکلاتشان و روی آوردن به راه حل هایی نادرست.
این ها نه فقط گناهش بر گردن مسئولین است که نتیجه اش هم خودش یک معضل بزرگ شده و بر دامان جمهوری اسلامی نشسته است.

نویسنده فراتر از کم کاری ها بیان می کند که یک فرد دلسوز هم می تواند کمک کار باشد و باری را از روی زمین بردارد.
که یک دولت با حجم عرض و طولی که دارد نتوانسته، چون نخواسته است.

داستان قاچاق سوخت و مواد درروستاها و شهرهای جنوب شرقی است که عده ای به دلیل فقر مالی و عده ای به دلیل سود هنگفت دست به این کار می زنند.

خلاصه داستان:
یک سرهنگ نیروی انتظامی، سال آخر خدمتش به این مناطق اعزام می شود و با دید روشن و سبک برادرانه، برای رفع بیکاری و رویگردانی از قاچاق، مردم سنی نشین روستا را یاری می دهد.
از سوی دیگر با قاچاقچیان ماهر منطقه مقابله می کند.
هر چند که به دلیل سکوت متعصبانه ی قومی عده ای، کاری از پیش نمی برند و همچنان شهید روی دستش می ماند.
سر آخر برای نجات زندگی یکی از همین مردم از پست و مقام و آبرویش می گذرد.

نویسنده شاید می خواسته:
الگوی عملی نشان دهد،
یا راهکاری ارائه دهد،
یا یادی از نیروهای به نام، اما مخلص کرده باشد،
یا مظلومیت مردم مناطق محروم را نشان دهد …
خلاصه در همه ی این ها، به اندازه یک داستان بلند توفیق داشته است.
در نهایت اینکه رمانی سالم و خوب است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۸ ، ۱۹:۵۴
نمکتاب ...