نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۵۹ مطلب با موضوع «2. جوان :: 1.1رمان و داستان بلند» ثبت شده است

دوشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۸، ۰۹:۳۷ ق.ظ

ای کاش گل سرخ نبود

ای کاش گل سرخ نبود : گذری به قبل از انقلاب با رمانی جذاب وخواندنی و البته عاشقانه

ای کاش گل سرخ نبود : گذری به قبل از انقلاب با رمانی جذاب وخواندنی و البته عاشقانه

 

ای کاش گل سرخ نبود
نویسنده: منیژه آرمین
انتشارات: سوره مهر

 

خلاصه کتاب
داستان از سرای سالمندان شروع می شود . خانم نویسنده به سراغ گللر میرود تا داستان زندگی او را بنویسد . گللر روزهای واپسین عمر خود را سپری می کند . او دختر یک روحانی مشهدی است که در یک دیدار کوتاه مهدی پسر همسایه را می بینند و به هم دل می بندندو به خواستگاری گللر می کند ؛و او را عقد می کند وقتی پدر می فهمد مهدی مومن ونماز خوان نیست،با وصلت آنها مخالفت می کند ولی پا فشاری آنها باعث می شود که بعد از هشت سال با طرد گللر از خانواده به عروسی آها رضایت بدهد .
 مهدی افسر ارتش است و همزمان باکشف حجاب ؛ او وهمسرش با شرکت در مراسم و جشن های مختلف از پیشگامان این طرح می شوند ؛ گللر نوازنده و خواننده مجالس متجددین افراطی می گردد ؛ اما با خود کشی مهدی......

 

بریده کتاب(۱):

در میان نغمه جادویی موسیقی می‌رفت تا همه‌چیز را فراموش کند، ولی گاهی در میان آواز‌ها صدایی آشنا می‌شنید. چیزی که او را یاد پدرش می‌انداخت، یاد مادر و خواهر‌ها و خاله قوزی…» و همین‌ها بود که مرگ حاج حسن آقا را رساند «یک روز می‌گفتند دخترت بی‌حجاب رفته وسط مرد‌ها، روز دیگر می‌گفتند: دخترت توی مجلس تار می‌زند… »
وقتی خبر فوت حاجی رسید، مهدی و گللر نمایش خسرو و شیرین را در شهرهای مختلف بازی می‌کردند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۸ ، ۰۹:۳۷
نمکتاب ...
يكشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

اربعین طوبی

اربعین طوبی : یک داستان ولی پر از ماجرا از پیرزنی در پیاده روی اربعین...

اربعین طوبی نویسنده: سید محسن امامیان انتشارات جمکران

اربعین طوبی : یک داستان ولی پر از ماجرا از پیرزنی در پیاده روی اربعین…

 

اربعین طوبی
نویسنده: سید محسن امامیان
انتشارات جمکران

خلاصه:

داستان زندگی پیرزنی به نام « طوبی » که در پیاده روی اربعین شرکت کرده و دارد برای نوه هایش تعریف می کند.
اینکه « ایرانی بوده و زن دوم شوهرش می شود و می آید عراق برای زندگی. ارتباطش با هوویش، انقلاب ایران و اتفاقات حکومت عراق و بعث و … ، مبارزات پسرش حسن و آشنایی اش با شهید چمران، مفقودی پسرش، مرگ همسرش و… »

بریده کتاب(۱):

همان مرد درشت هیکل دشداشه پوش، یقه حمود را از پشت چسبیده بود و با خودش به سمت ماشین خرکش می کرد. حمود بی خبر از همه جا دست و پا می زد.
طوبی جسورانه پیش رفت و محکم خواباند در گوش مرد درشت هیکل: این است رسم مهمان نوازی ؟! ما اینجا غریبیم. صفحه «۹۷»

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

جمیل

کتاب جمیل : ترکیبی از فراق وجنگ می تواند هر مردی را به زانو در بیاورد اما نه جمیل...

کتاب جمیل : ترکیبی از فراق وجنگ می تواند هر مردی را به زانو در بیارد اما نه جمیل...

کتاب جمیل : ترکیبی از فراق وجنگ می تواند هر مردی را به زانو در بیاورد اما نه جمیل…

 

کتاب جمیل : حسن گلچین، شرکت گروه مطالعات اندیشه ورزان آریا

بریده کتاب(۱):

بعد از اینکه عاقد خطبه ی عقد را خواند و رفت، شیخ دست حبیبه را در دست من گذاشت و گفت: جمیل این امانت من است، من آن را چون چشمانم نگه داری کردم و هر آنچه که برای یک زندگی خوب لازم بود، به او آموزش دادم. از تو می خواهم امانت دار خوبی باشی و امانت من را گرامی بداری.
دستان لطیف حبیبه چون چشمه ساری جوشان، زندگی در وجود من جاری کرد و چنان از خود بی خود شده بودم که نمی دانستم کجا هستم…ص ۱۵

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
سه شنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۸، ۱۲:۲۷ ب.ظ

نفوذ در موساد

نفوذ در موساد :  یک نفوذ جذاب دقیق و هیجان‌انگیز در سازمان امنیت اسرائیل موساد

نفوذ در موساد : یک نفوذ جذاب دقیق و هیجان‌انگیز در سازمان امنیت اسرائیل موساد

 

نفوذ در موساد : صالح مرسی، نشر شهید کاظمی

معرفی:

لذت یک هیجان واقعی، وارد شدن در یک عملیات جاسوسی بزرگ، دست و پنجه نرم کردن با یک دشمن پیچیده و هراسناک را در این کتاب بخوانید …
یک نفوذ جذاب دقیق و هیجان‌انگیز در سازمان امنیت اسرائیل موساد یک مصری می‌تواند تل‌آویو را به‌راحتی گول بزند و هیچ‌کس نفهمد حتی تا آخرین لحظه‌های زندگی حتی پس از مرگ…

خلاصه:

داستان پسر جوان و پر استعدادی به نام رأفت که نیروهای امنیتی از توانمندی های زیاد او که داشته در جهت خلاف جلو می رفته، استفاده ی صحیح می کنند و او به عنوان یک یهودی وارد اسرائیل می شود. رأفت شبکه جاسوسی قوی از عوامل اسرائیل به نفع مصر درست می کند….. داستان پر از نشیب و فراز و ترس و هیجان است …

بریده کتاب(۱):

آنچه او را نگران می ساخت خواجه شارل سمحون است.
– چه اتفاقی برایش افتاده ؟ احوالش چطوره ؟
داره آماده می شه که مصر رو ترک کنه
– کجا می ره ؟
– معمولا فرانسه
– مطمئنید ؟
–این آخرین اطلاعاتیه که از اون داریم
….جالب برایم این بود که همه حرفهایی که توی رستوران قاهره زده بودم. بدون کم و کاست به اسرائیل رسیده!

 

نقد رمان نفوذ در موساد : با خواندن این کتاب حس غرور و سربلندی می کنی.

نقد رمان نفوذ در موساد نوشته ی صالح مرسی
این کتاب و دو سه تا برادر های این کتاب را که می­ خوانی پر از انرژی می­ شوی، احساس غرور و سربلندی می­کنی حس زنده و پویا بودن در درونت می شکفد.

نویسنده ی این کتاب یک تابوشکن است.

بت بزرگ اما توخالیِ اسرائیل؛ چنان برای خودش هیبت ساخته که دولت­ها و ملت­ها از ترسشان نمی ­توانند تکان و مخالفتی داشته باشند، اماصالح مرسی نویسنده این کتاب با بیان حقایقی از مجاهدت های جوان های شجاع مصری، روحیه ی مبارزه را در دل ها زنده می کند.

نفوذ، داستان جوانان مصری است که در زمان انور سادات پایه های وزارت اطلاعاتی مصر را می ­گذارند و با امید و ایمان و دست­های خالی به جنگ اطلاعاتی اسرائیل می­ روند. آن­ها جوان مصری بنام رافت را  در سرزمین اشغالی و میان صهیونیست­ها وارد می­ کنند تا در عرصه­ های مختلف مقابل اسرائیل بایستند.

ازخودگذشتگی، ایمان، تدبیر، زیرکی، شکستن هیبت دشمن، ذلیل و خوار دیدن دشمن، سست بودن تار عنکبوتی اسرائیل و…. همه ثمره خواندن این کتاب است.

ضمن اینکه نویسنده به زیبایی قلم را بر کاغذ حرکت داده و داستان را به جا و زیبا خلق کرده است.

لذت هیجان و معما گونه بودن کتاب برای جوان­ ها آن قدر زیاد است که کتاب را با همه ی دلهره­ ها و ترس­ها زمین نگذارند…. خوب می­ شد اگر کتاب « دل­نوشته های یک طلبه» هم همین طور داستان­پردازی و قلم­زنی می ­شد و…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۸ ، ۱۲:۲۷
نمکتاب ...
يكشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۸، ۱۲:۳۹ ب.ظ

فصل جوانی

کتاب فصل جوانی : چه فصلی ست فصل جوانی...چه پر باد است سر این جوان...

کتاب فصل جوانی : چه فصلی ست فصل جوانی…چه پر باد است سر این جوان…

 

کتاب فصل جوانی : قاسمعلی فراست، نشر عصر داستان

معرفی:

هر فصلی از زندگی شرایط خاص خودش را دارد. پسر باشی، پر انرژی باشی، جوان و سرحال باشی و آن وقت اگر مانعی مقابلت نباشد چنان می تازی که حتی شاید سرت را هم به باد بدهی.
این کتاب فصل های جوانی کردن یک پسر است. و شاید بتوان گفت نتیجه جوانی + عشق موتور

خلاصه:

شاگرد اول دبیرستان و عشق موتور محل، چه می‌خواست و چه شد! اول به عشق موتور ۲۵۰ از همه چیزش گذشت و به جبهه آمد فقط به خاطر موتورسواری اما نگرش‌ها و ارزش‌ها و باورهایش در مدت سه ماه چنان تغییر کرد که گویی سال‌ها در محضر اساتید عرفان و دین درس آموخته است یکی از عوامل این تحول عمیق او آشنایی با شهید دکتر مصطفی چمران بود.

بریده کتاب(۱):

جیم می شوم و به کوچه که می پیچم گاز آواز را می گیرم” بیا بریم شهر، کدام شهر، همان شهری که دلبر ناز داره آی بله…”
– هی ! خر خوان! صدای وحید است. بی خیال. وقتم را می گیرد. باید زودتر به خانه برسم و جایزه ام را نشان مامان بدهم و شیرینی اش را بردم پیش بهادر. بهادر یعنی موتور “تریل ۱۵۰”!بگو”۲۵۰”و…

بریده کتاب(۲):

شتابان پانسمانش را باز می کند و می پرسد: تو فیلمها دیدی چطور دکترها رگ پاره شده را می بندند؟
-آره اما آنها وسیله دارند. ضدعفونی می کنند. زخم بازویش را نگاه می کند و دست چپش را لای زخم می برد و دنبال رگ بریده می گردد و می گوید: در خواب همه اش به رگ پاره ام فکر می کردم و خواب اتاق عمل می دیدم. مصمم دنبال رگ می گردد و می گوید این تنها راه باقیمانده است. آن جور که هی باز کنیم و ببندیم مرگ تدریجیه. بالاخره هرکس خون محدودی دارد. می خندد و خوشحال می گوید بالاخره پیدایش کردم…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۸ ، ۱۲:۳۹
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۰۲ ق.ظ

دیروز بارانی

دیروز بارانی : سیدمهدی شجاعی و مجید مجیدی، نشر نیستان

 

خلاصه:

این کتاب دارای دو داستان است که داستان اول مربوط به دو پسر است که به دلیل مشکلات مالی و … مجبور به کار کردن می‌شوند و کارهای جالبی می‌کنند…
داستان دوم هم داستان یک معلم فداکار است که با رفتار و منش خوبش، اهالی و بچه‌ها را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد و آن‌ها را به کتاب علاقه‌مند می‌کند، اتفاقاتی هم در این مسیر می‌افتد … .

بریده کتاب:

  • هاشم : راستی تو مدرسه رفتی؟
  • علی ماشاالله : آره خیلی رفتم.
  • هاشم : خیلی یعنی چند سال ؟
  • علی ماشالله : سالی نرفتم . همین جوری رفتم.
  • هاشم : پس بلدی بخونی؟
  • علی ماشاالله : نه…
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۰۲
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

شباویز

کتاب شباویز : تاریخ دوستان بخوانید و لذت ببرید.

کتاب شباویز : تاریخ دوستان بخوانید و لذت ببرید.

 

کتاب شباویز : منیژه آرمین، سوره مهر

معرفی:

این کتاب آمیزه ای از واقعیات به هم پیوسته و جذابه
گاهی می گریید گاهی می خندید و بعضی جاها به فکر فرومی روید. گاهی از شنیدن آن ها تعجب می کنید وحتی در ذهن خود به دنبال پاسخ به پرسش های ایجاد شده در این داستان می گردید.

 

بریده کتاب(۱):

شهرآشوب, صاحب مجلس بود. زنی که لباس سیاه چسبانی اندام کشیده اش راقالب گیری کرده وموهای سیاهش را روی شانه ریخته بود! دو ردیف مروارید وگوشواره ی مرواریدش در میان سیاهی جلوه خاصی داشت. نگاه وحرکاتش اندوهی مصنوعی رانشان می داد. زنی چهل ساله بود که با آرایش ماهرانه به زحمت سی ساله به نظرمی رسید! اوهم مثل بقیه زن ها ابروهایی نازک داشت. معلوم بود همه شان از زیردست ناتاشا بیرون آمده بودند. مادام گفت: خوب بود وقتی زنده بود به دادش می رسید. خیلی عقیده دارند استادخزان را او دق مرگ کرد با آن کارهایش.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

استاد عشق

استاد عشق : داستان پرپیچ و خم زندگی نابغه ایرانی، پرفسور حسابی

استاد عشق : داستان پرپیچ و خم زندگی نابغه ایرانی، پرفسور حسابی

 

استاد عشق ، ایرج حسابی

معرفی:
پدرشان آنها را از ایران برد لبنان بعد هم رهایشان کرد. فقیر شدند و غریب، اما عجیب اینجاست که با هزاران بیچارگی دست و پنجه نرم کردند ولی اینقدر موفق بودند که همه ی ما را خجالت می دهند…
فوق العاده جذاب است این کتاب!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

چشم روشنی

چشم روشنی: قصه یک زندگی شیرین

چشم روشنی: قصه یک زندگی شیرین

چشم روشنی ، کوثر لک، نشر شهید کاظمی

بریده ای از کتاب:
همان اول زندگی فهمیدم به اندازه ی فامیل هایم او دوست و آشنا دارد.
با اینکه آن زمان بیست و چهار پنج سال بیش تر نداشت، هر شب مهمان داشتیم و برایمان کادوی عروسی می آوردند.
یک شب که مادرم آنجا بود گفت که زشته مهمان ها شام نخورده برن، نگهشون دارید. مادر رفت سراغ مرغ پختن ، من هم با اعتماد به نفس رفتم سراغ برنج و قابلمه. پلویی پختم که توی تارییخ ثبت شد. دانه های برنج طوری به هم چسبیده بود که مثل کیک قالبی از قابلمه بیرون آمد.
وقتی دیس پلو را سر سفره گذاشتیم. سید جواد مثل قطعه های کیک پلوی شفته شده را می گذاشت توی بشقاب مهمان ها و با خنده می گفت: به هر نیتی دوست دارید این پلو را بخورید، به نیت آش، کیک یا …
همه خندیدند. خودم هم خنده ام گرفته بود. به خاطر این قضیه هیچ وقت سرزنش نشدم از بس که با همه ی خرابکاری هایم تشویقم می کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۷:۲۰ ب.ظ

تولد در لس آنجلس

کتاب تولد در لس آنجلس: یک نگاه خدا می تواند مسیر زندگی را تغییر بدهد. همراه شوید با یک تحول زیبا.

 

کتاب تولد در لس آنجلس: یک نگاه خدا می تواند مسیر زندگی را تغییر بدهد. همراه شوید با یک تحول زیبا.

کتاب تولد در لس آنجلس : بهزاد دانشگر، عهدمانا


🇧🇷برزیل برای بسیاری نماد فوتبال⚽️ و هیجان است.
برای بخشی از مردم، پله، زیکو و... نماد خوشگذرانی و عیش و نوش است
🎻 و برای بخشی دیگر، رقص و موسیقی های تند و پر هیجان.

🙆 من از دسته ی دوم بودم. به خصوص وقتی که با یک اتفاق جدید در شهر «ریو دوژانیرو» آشنا شدم: «کارناوال رقص.»

از وقتی با این کارناوال آشنا شدم،بی تاب دیدنش بودم. تا آن روز همه نوع عیش و نوش و خوش گذرانی را تجربه کرده بودم؛ اما حس می کردم این یک چیز دیگر است...

گروهی زن و مرد برهنه و مست که توی کوچه و خیابان می رقصند و می رقصند و همه فقط به دنبال لذت بیشتر می گردند...

 

بشتابید🏃🏃🏃
قیمت با تخفیف ویژه: ۱۶۰۰۰تومان
#سفارش از طریق👇
sefaresh_namaktab@

 

میخوایم این کتاب زیبا رو در شب های قدر بین جوونا پخش کنیم
از قافله خیر جا نمونی، هر کس به اندازه ی کَرَمِش😍

شماره کارت نذورات: 5041721039933271

 

 

دانلود کلیپ "تولد در لس آنجلس" از آپارات نمکتاب

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۹:۲۰
نمکتاب ...