نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۶۴۶ مطلب با موضوع «2. جوان» ثبت شده است

شنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

گلستان یازدهم(شهید چیت سازیان)

گلستان یازدهم: عاشقانه ای در دل جنگ از زبان همسر شهید چیت سازیان

گلستان یازدهم: عاشقانه ای در دل جنگ از زبان همسر شهید چیت سازیان

گلستان یازدهم : بهناز ضرابی زاده

بریده کتاب:

گفتم: «علی آقا، این حرفا چیه! راضی به رضای خدا باش.»
گفت: «تو هستی؟»
با اطمینان گفتم: «بله که هستم.»
با خوشحالی پرسید: «اگه من شهید بشم، باز راضی‌ای؟ ناراحت نمی‌شی؟»
کمی مکث کردم، اما بالاخره جواب دادم.
– ناراحت چیه؛ ازغصه می‌میرم. تو همسرمی، عزیزترین کسم، فکرش هم برام سخته. اما وقتی خواست خدا باشه، راضی می‌شم. تحمل می‌کنم.
یک دفعه خوشحال شد. زود پرسید: «واقعاً؟!»
از این حرف‌ها گریه‌ام گرفته بود. منتظر جواب من نشد. ادامه داد: «فرشته، این دنیا صفر تا صدش یه روز تمام می‌شه. همه بالاخره می‌میریم. اما، فرصت شهادت همین چند روزه‌ست». بعد رو به قبله نشست. دست‌هایش را به شکل دعا بالا گرفت و با التماس گفت: «خدایا، خودت ازنیازهمهٔ بنده‌هات آگاهی، میدانی برام تو رختخواب مُردن ننگه، خدایا، شهادت نصیبم کن.»
هیچ‌وقت پیش کسی گریه نمی‌کرد. دراوج غم و ناراحتی سرخ می‌شد. اما گریه نمی‌کرد. اما، این بار پیش من زد زیر گریه و با بغض و حسرت گفت: «وقتی تازه مصیب شهید شده بود، یه شب خوابشِ دیدم.
دستشِ گرفتم و گفتم: “مصیب، من و تو همه راهکارها رِ با هم قفل کردیم. تو رو خدا این راهکار آخری به من بگو.” مصیب جواب نداد. دستشِ سفت چسبیدم. می‌دانستم اَگه تو خواب دست مرده رِو بگیری و قسمش بدی، هر چی بپرسی جواب میده. گفتم: “ولت نمی‌کنم تا راهکارِ بهم نگی.”
فکر می‌کنی مصیب چی گفت؟ گفت: “راهکارش اشکه اشک.” فرشته، راهکار شهادت اشکه.»
دوباره دستش را به حالت دعا بالا گرفت و گفت: «بارالها، اگه شهادت با اشک می‌دی، اشکا و گریه‌های من عاجزِ روسیاهِ قبول کن.»

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

دلم برایت تنگ شده

کتاب دلم برایت تنگ شده: خاطرات مردی از جنس دریا با دلی پر از محبت مولا

کتاب دلم برایت تنگ شده: خاطرات مردی از جنس دریا با دلی پر از محبت مولا

کتاب دلم برایت تنگ شده : محمدعامری

معرفی:

شنیده بودم روز بعد از تشییع، صبح زود بعد نماز صبح، آقا سر قبرشون حاضر بودن و به خانوادشون که بعد از ایشان رسیدن اونجا گفتن « دلم برای صیادم تنگ شده بود »
وقتی این کتاب رو خوندم فهمیدم که باید چه دل دریایی ای داشته باشی، دلی پر از محبت مولا که دل نائب امام زمان برایت تنگ شود…

بریده کتاب:

وقتی مراسم تمام شد، در راه برگشت پرسیدم: علی آقا، موقع سخنرانی آقا چی می نوشتی؟
گفت: خب معلومه صحبت های آقا رو یادداشت می کردم.
گفتم: صحبت های ایشون رو که تلویزیون پخش می کنه؟
گفت: نه دیگه، شما حقوق خونده ای، نه؟
گفتم: بله ولی چه ربطی داره؟
گفت: ببینم مگه اجرای امر فرمانده برای ما لازم نیست؟
گفتم: چرا لازمه؟
گفت: تاخیردراجرای امرفرمانده هم برای ما زشته، مگرنه؟
با بی صبری گفتم: بله زشته، ولی من جوابم رونگرفتم.
گفت: خیلی خب، من که باید از صحبت های آقا یادداشت بردارم، دیگه چرا باید منتظر اخبار ساعت ۲ بشم؟ همون موقع یادداشت می کنم. بعد توی فاصله ای که می شینیم توی ماشین، این صحبت ها رو تبدیل می کنم به دستور العمل. وقتی به ستاد کل رسیدیم می دم اونا روتایپ کنند بعد هم می ره برای اجرا. تو شاید حرفهای آقا رو سخنرانی تلقی کنی، ولی برای من این حرفها سخنرانی نیست دستوره. از همون لحظه ای که می شنوم تکلیف به گردنمه که امری رو که از فرمانده گرفتم باید اجرایش کنم. برای همین هم تا موقعی که به ستاد کل برسم وقت را تلف نمی کنم.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

خاطرات مرضیه حدیدچی

خاطرات مرضیه حدیدچی: خاطرات هیجانی و پرماجرای یک دختر ایرانی

خاطرات مرضیه حدیدچی: خاطرات هیجانی و پرماجرای یک دختر ایرانی

خاطرات مرضیه حدیدچی : محسن کاظمی

معرفی:
مرضیه ناآرام است. پرهیجان و پرتوان و متفاوت از دختران هم سنش است. سر نترسی دارد که همه را می ترساند که نکند روزی با کارهایش، سرش را به باد بدهد. وارد گروهی می شود که همه مرد هستند و کارهای عجیبی می کند و تنها او به عضویت پذیرفته می شود.
این کتاب خاطرات هیجانی و پرماجرای یک دختر ایرانی است.

بریده کتاب(۱):
در شهر بهار همدان قهوه خانه ای پاتوق معتادان بود و مواد مخدر پخش می کردند. ادامه این وضعیت به صلاح نبود و باید یک فکر اساسی برایش می شد.
شبی با چهارنفر از برادران به آنجا حمله کردیم. من در حالی که مسلسلی به دست داشتم محکم با لگد در را باز کردم و داخل قهوه خانه شدم، با غضب میزهایشان را واژگون کردم و فریاد زدم: “خجالت نمی کشید لانه فساد درست کرده اید”
قماربازها و معتادها با اینکه فکر می کردند تنها هستم از شدت وحشت به تته پته افتاده بودند و نمی توانستند چیزی بگویند. در این لحظه بچه ها وارد شدند و آن ها را دستگیر کردند و آن مکان پلمپ شد.

بریده کتاب(۲):
من با همسرم بیش از ۱۵ سال اختلاف سنی داشتم و به همین دلیل در ابتدای زندگی فهم برخی مسائل برایم سخت بود. من دختر بچه و نوجوان، با آن طبیعت ناآرام و بی تجربه باید همراز و همسر کسی می شدم که سرد و گرم روزگار را چشیده بود. ازاولین برخوردهای همسرم دریافتم که با او بودن فرصت مغتنمی است برای هرچه بهتر یافتن خودم و دنیای پیرامونم … دل به او سپردم …

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

114 داستان

۱۱۴ داستان از بزرگواری ائمه: راه حل هایی برای گشایش درمسائل زندگی

۱۱۴ داستان از بزرگواری ائمه: محمد حسین محمدی و محمد مقدسی

معرفی:

خیلی از مسائل زندگی است که می مانیم چگونه با آنها برخورد کنیم و مضطرانه دنبال راه حل برای گشایش می گردیم اما غافلیم ازاینکه داستان های اهل بیت پر از راه حل هایی است که هم مارا به نتیجه مطلوب می رساند هم آرامش بخش است.

بریده کتاب(۱):

روزی جماعتی نزد امام زین العابدین مهمان بودند . یکی ازغلامان آن حضرت مقداری غذا در ظرفی مسی نهاده و با سرعت برای مهمانانی که در طبقه ی دوم ساختمان بودند می برد. در این میان ظرف سنگین مسی از دست آن غلام رها شد و بر سر یکی از اطفال آن حضرت افتاد باعث مرگ آن کودک گردید. غلام حیران و مضطرب شد. آن حضرت که غلام را به آن حالت دید، در نهایت بزرگواری خطاب به وی فرمود: تو را در راه خدا آزاد نمودم و میدانم که این عمل تو از روی عمد نبود. آنگاه آن حضرت مراسم تجهیز آن کودک را به جا آورده، او را دفن نمود.

بریده کتاب(۲):

روزی امام حسن مجتبی حین غذا خوردن، جلوی سگی که در نزدیکی ایشان نشسته بود، چند لقمه غذا انداخت. کسی گفت: یابن رسول الله! اجازه می دهید سگ را دور کنم؟ حضرت فرمود: به آن حیوان کاری نداشته باش! من ازپرودگارم حیا می کنم که جانداری به غذای من نگاه کند ومن آن را ازخود برانم وغذایش ندهم.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

آداب عشق ورزی

آداب عشق ورزی: آموزه هایی پیرامون رفتارهای جنسی و عاطفی همسران

آداب عشق ورزی: آموزه هایی پیرامون رفتارهای جنسی و عاطفی همسران

آداب عشق ورزی: آموزه هایی پیرامون رفتارهای خانوادگی و عاطفی همسران

آداب عشق ورزی: علی اکبر مظاهری

معرفی:

کتاب مجموعه­ ایست از آموزه­ هایی پیرامون رفتارهای جنسی و عاطفی همسران با یک نگاه جامع به جنبه­ های مادی و فیزیولوژیکی و روان­شناختی زن و مرد (که شامل تفاوت­های آن­هاست) و جنبه­ هایی معنوی و الهی. البته نگاهی عاقلانه و دقیق در آسیب­ها و مشکلات جنسی مطرح در کتاب که به صورت داستان­های کوتاه و واقعی ذکر شده است.

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

پشت پرده وهابیت

پشت پرده وهابیت: کتابی روان و جذاب و در عین حال عمیق، درباره وهابیت

پشت پرده وهابیت: کتابی روان و جذاب و در عین حال عمیق، درباره وهابیت

 

پشت پرده وهابیت ، نویسنده: علیرضا جوادی

خلاصه:
مجموع اشکالات و شبهاتی که از ناحیه وهابیت و طرفداران آن ها مطرح می شود، اغلب یا از جهل و نادانی به مکتب و سیره اهل بیت(ع) ناشی می شود، یا از جدی نگرفتن توطئه ها و دست های پشت پرده استکبار جهانی در ایجاد اختلاف میان اهل سنت و شیعیان است.


این کتاب در پنج فصل تنظیم شده است.
در فصل اول: پیشینه وهابیت معرفی می شود.
در فصل دوم: عقاید آن ها و
در فصل سوم: تراژدی های خلق شده در تاریخ توسط این فرقه انحرافی بیان می شود.
در فصل چهارم: شبهات مطرح شده توسط وهابیون بررسی و پاسخ داده می شود و
در فصل پنجم: امامان شیعه در منابع اهل سنت بررسی می شوند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۷، ۰۱:۳۷ ب.ظ

مادر

 

#مادر
#جوان_اهل_بیت
#نشر:عهدمانا
#نویسنده:نرجس_شکوریان



 

 

دانلود از آپارات نمکتاب

 

راست و درست زندگی کردن
قاعده‌های خوش‌بختی را در زندگی کسی دیدن
چند روزی، چند ساعتی، لحظاتی با یک عزیز بی‌همتا گذراندن،
در خانه‌ی او تکیه به دیوارش دادن و چشم دنبالش داشتن،
فکر و ذهن را میزبان صحبت‌هایش کردن،
دل را در کنارش بزرگ کردن ... تا بی‌نهایت...
یک آرزوست...
این کتاب لذت این آرزو را اندکی به جان می‌نشاند... اندازه‌ی قطره‌ای...
مهمان خانه‌ی مادر عالم شدن خوش‌آمد دارد...
خوش آمدید...
فیض نخست و خاتمه
نور جمال فاطمه...

 

 

 

 

عکس نوشته هایی هنرمندانه که یاد آور مادر است…

 

عکس نوشته هایی هنرمندانه از کتاب مادر

زندگی ات را به چه کسی هدیه می کنی؟
زندگی می کنی که چه کسی را خوشحال کنی؟
بعدش تمام زندگی ات را تقدیم چه کسی می کنی؟
بندگی خدا نکنی شرمنده می شوی...
بندگی خدا شرمندگی ندارد.
بندگی نفس و دنیا سرافکندگی می آورد.
بی قدر و قیمت می شوی اگر شیفته اسباب و وسایل بشوی .
باید تدبیر کنی، تلاش کنی و توکل
تا خدا توجه کند به سمت تو
و اگر باید و شایسته باشد، دنیا را خودش در اختیارت می گذارد تا با آن کارهای بزرک کنی.
خدا محبت را آفرید تا...
خلقت محبت را اگر دریابی…
از لحظه احظه بودنت در دنیا،
آن هم کنار خدا،
زیر نگاه نزدیک خدا،
پر فایده می شوی…
عصر جمعه دلگیر است یا طلایی؟
می گویند عصر جمعه دل گیر است.
اما
عصر جمعه یک فرصت طلایی است.
خدا زمان گذاشته که تو بیایی…
بخواهی…
مستجاب کند.
اللهم صل علی محمد و آل محمد…
اللهم عجل لولیک الفرج…
فقط همین!
نتیجه خوب گرفتن چگونه است؟
اگر دنبال نتیجه خوب هستید،
باید قدم در مسیر خوب بگذارید.

 

معنی فاطمه
جبرئیل گفت: نامش در زمین «فاطمه» است
در آسمان اما« منصوره»…
او در آسمان دوست دارانش را یاری می کند.
و روی زمین «فاطمه» است، چون شیعیان خود را از آتش جدا می کند.
امید داشتن و حرکت
باید جریان داشته باشی،
اگر راکد بمانی بوی تعفن می گیری.

 

مادر : بیایید چند روزی، چند ساعتی، لحظاتی، با یک عزیز بی‌همتا بگذرانیم.

مادر : بیایید چند روزی، چند ساعتی، لحظاتی، با یک عزیز بی‌همتا بگذرانیم.

 

بریده ای از کتاب(۱):
قبول کنید که سخت است خیلی چیزهایی را که درونت عوض شده ندیده بگیری و نشنیده‌‌ها را باور کنی. البته امید دارم بشود لذت زندگی را که برایم از بین رفته در همین‌جا پیدا کنم.

 


بریده ای از کتاب(۲):
یک خانه‌‌ کاهگلی بود از این قدیمی‌‌ها که وقتی واردش می‌‌ شوی از در و دیوارش انرژی‌‌های مثبت می‌‌خورد به سر و صورتت. به‌ قول دوستی، خانه روشن است انگار… اول حیاط بود، بعد هم اتاق‌‌ ها.
وسایل خانه خیلی کم و معمولی بود. اما یک چیزهای نابی از اهل خانه تعریف کرده بودند که حسّت حسرت این را می‌‌خورد؛ کاش حداقل یک‌ ساعتی می‌‌توانستم در فضای این خانه و اهل و عیالش مهمان باشم یا حداقل بشود یکی‌ دو ساعتی ماند و به دیوارهایش تکیه زد…

می‌‌دانی چه حالی می‌‌شوی وقتی در فضای پر تنشی که مثل تار عنکبوت دورت تنیده شده و داری میانش دست‌ و پا می‌‌زنی یکی بیاید برایت از آرامشی تعریف کند که رؤیایی است… خُب هوش‌ و حواست را می‌‌برد.


بریده ای از کتاب(۳):
البته من بگویم که اعتقادم این است: روحِ آرامش را هم، آدم‌‌ ها به اجسام می‌‌ دهند، وگرنه که شیء، شیء است. حتماً ساکنان این خانه یک هوایی داشتند مثل حال‌ وهوای اول صبح که آسمان شعف حضور طلایی خورشید را دارد.
داستان کتاب، همین حال و هوا را دارد… لذتش را می‌‌شود بعدها با چشمان بسته هم در ذهن زمزمه کرد…

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۷ ، ۱۳:۳۷
نمکتاب ...
سه شنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

ماه بندان

ماه بندان: حواشی جالب، بامزه و احساس برانگیز سفر رهبرمان به خراسان شمالی.

ماه بندان: حواشی جالب، بامزه و احساس برانگیز سفر رهبرمان به خراسان شمالی.

ماه بندان ، محمد رضا شهبازی

معرفی:

واژه«حاشیه» شما رو یاد چی میندازه؟ فوتبال، روزنامه، فیلم و سریال… اما حاشیه بعضی چیزا یه کم جدید و دست نیافتنی می شه.
تا به حال راجع به سفرهای رهبر عزیزمون زیاد شنیدید ولی راجع به اتفاقات و حاشیه های اون چیز زیادی نمی دونیم.
این کتاب خاطرات جالب، بامزه و در بعضی مواقع احساس برانگیزی رو به نگارش درآورده.

 

بریده کتاب:


کنار پسرجوانی نشسته است تی شرت آستین کوتاه و چسبانی پوشیده که رنگش به سبز یشمی می زند. پشت و روی تی شرت هم چیزی نوشته که از زبانش سر در نمی آورم. زنجیرنقره ای به گردن انداخته که یک M  طلایی رنگ را روی سینه جوان نگه داشته است.
– چطوری کارت ورود به جلسه را گرفتی؟
– از شنبه تا چهارشنبه ثبت نام کردند. چهارشنبه تو آمفی تئاتر دانشگاه قرعه کشی کردن و کلا به ۴۵ نفر کارت دادن که خوشبختانه اسم من هم دراومد.
می گوید: تلویزیون رو که روشن می کنم و می بینم آقا داره صحبت می کنه حتما گوش میدم.
– چرا؟
– خب فکرمی کنم برای من داره صحبت می کنه.
– ولی قیافه ات خیلی حزب الهی نیست ها!
– ما با همین قیافه هم آقا رو دوست داریم . حالا نمی دونم آقا هم ما رو دوست داره یا نه؟ تازه من بیرون موهام رو هم فشن می کنم . واسه اینجا دیگه بی خیال موهام شدم، گفتم شاید دم در گیر بدن.
– فکر کردی اگه یه روز آقا رو از نزدیک ببینی چی بهش می گی؟
– آره… می گم خیالت از بابت من جوون راحت باشه.
به گردنبند M اشاره می کنم: این رو واسه چی انداختی؟     
– خب… راستش اول اسممه!
-همه اش همینه؟                                 
– خب… راستش نه… یه چیزای دیگه ای هم هست.
یه تیری تو تاریکی…
میگم: – ایشالابهش برسی!                      
چشمش برق می زند و با صدای بلند می خندد.

💠namaktab.ir

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
يكشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

کشتی پهلو گرفته

کشتی پهلو گرفته : کتابی صمیمانه برای شناختن و گریستن برای غربت حضرت زهرا(س)

کشتی پهلو گرفته : کتابی صمیمانه برای شناختن و گریستن برای غربت حضرت زهرا(س)

 

روزگار غریبی است دخترم! دنیا از آن غریبتر! این چه روزگاری است که یک راز آفرینش زن را در خود تحمل نمی کند. این چه عالمی است که دردانه ی خدا را از خویش می راند؟
آنجا جای تو نیست.دنیا هرگز جای تو نبوده است. بیا دخترم. بیا تو از آغاز هم دنیایی نبودی. تو از بهشت آمده بودی. تو از بهشت آمده بودی

 

✂️برشی از کتاب✂️
▫️گریه نکنید عزیزان من!
از این پس جای گریستن بسیار دارید.
بر هر کدام از شما مصیبت ها می رود که جگر کوه را کباب می کند و دل سنگ را آب.
▫️حسن جان! این هنوز ابتدای مصیبت است، رود مصیبت از بستر حیات تو عبور می کند.
مظلومیت جامه ای است که پس از پدر قاعده ی تن تو می شود...
حسین جان! زود است برای گریستن تو!
تو دیگر گریه نکن! تو خود دردانه ی #اشک آفرینشی....✨

#کشتی_پهلو_گرفته
#سید_مهدی_شجاعی
#نیستان

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

نکته های ناب(۲)

نکته های ناب(۲): دستورکار زندگی میخواهی، این کتاب را بخوان.

نکته های ناب(۲): دستورکار زندگی میخواهی، این کتاب را بخوان.

نکته های ناب: حسن قدوسی زاده

معرفی:

شایدخیلی ها براشون سؤاله که بخوان بدونن بالاخره به عنوان یه جوون باید چی کار کنن و وظیفشون تو این کشور چیه؟این کتاب بیانات رهبرمونه که الحق پدری مهربان ودلسوز و گران قدر برای همه ما هستن.

بریده کتاب(۱):

تهاجم فرهنگی بزرگ تر، این است که این ها درطول سال های متمادی به مغز ایرانی وباور ایرانی تزریق کرده اندکه تو نمی توانی.
آنها می دانند که علم چقدر درقدرت بخشیدن به یک ملت ویک کشورتاثیردارد.لذا اگ بخواهند رابطه سلطه گر وسلطه پذیر باقی بماند,باید نگذارند آن بخش سلطه پذیر,دارای علم شوند.این استراتژی است والان رفتارشان همه در دنیا برهمین منوال است. لذابایدبرای کسب علم وتحقیق جهادکرد.بایدکارکرد.

بریده کتاب(۲):

گاهی باخودفکرمی کنم جوان که در بهترین اوقات عمرخودبه سرمی برد,اگربخواهد سرمایه ای بدست آورد که موفقیت دنیایی وآخرتی او را تضمین کند,دنبال چه چیزی باشد؟
جوابی که من به آن رسیده ام,یک کلمه است((تقوا))! اگرجوان در دوره جوانی سعی کند تقواداشته باشد.بزرگ ترین سرمایه راهم برای درس هم برای فعالیت های سازندگی ,هم برای عزت دنیوی, هم برای به دست آوردن آوردن دستاوردهای مادی, هم برای معنویت-اگراهل معنویت است – بدست آورده است.

بریده کتاب(۳):

تقوایعنی مراقب خودبودن ,تقوا یعنی یک انسان بداند چه کار دارد می کند.این اقدام, این حرف,این رفاقت,این درس,این فعل ودرک, آیادرست است یادرست نیست.همین که اوفکرمی کند درست است یا نیست,این همان تقواست.
اگراومتدین هم نیست, این حالت او را به دین راهنمایی خواهدکرد.((هدی للمتقین))نمی گوید((هدی للمومنین))

بریده کتاب(۴):

موسیقی ای که انسان را به بیکاری وابتذال وبی حالی و واخوردگی از واقعیت های زندگی وامثال اینها بکشاند,موسیقی حلال نیست,حرام است.
موسیقی چنانچه انسان را ازمعنویت ,از خدا و ذکر غافل کند,حرام است.
موسیقی ای که انسان رابه گناه وشهوت رانی تشویق کند,حرام است.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...