نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۶۴۶ مطلب با موضوع «2. جوان» ثبت شده است

جمعه, ۱۱ آبان ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

ریشه ها

ریشه ها : قصه ای جذاب و واقعی درباره ۱۰ نسل، از آفریقا تا آمریکا

ریشه ها : قصه ای جذاب و واقعی درباره ۱۰ نسل، از آفریقا تا آمریکا

ریشه ها ، الکس هیلی، ترجمه علیرضا فرهمند، نشر امیرکبیر

معرفی:
شروعِ هیجان انگیز، پایانِ شگفت انگیز، پایان هیچ رمانی تاکنون ، این همه باشکوه نبوده است.
هرطور دلشان می خواست رفتار می کردند.
هروقت دلشان می خواست شکنجه می کردند.
هرجا دلشان می خواست را به زور می گرفتند.
این یک داستان زیباست، داستان آدم هایی که رنگ ما نیستند و ما همیشه با دیدنشان پوزخندی می زنیم و نگاهی طولانی به آنها می اندازیم.
اما برای یک بار هم که شده از آنها نمی خواهیم و نمی دانیم…
با خوندن کتاب یه چیز دستگیرم شد، من خودمم یه کونتا کینته هستم. خیلی از ماها کونتا کینته هستیم!


خلاصه: در ابتدا با فرهنگ غنی مردم آفربقا که مسلمان هستند آشنا می شویم و همزمان ترس آنها از سفیدپوستانی که سیاهان رو می دزدند و می خورن! بعد از ربوده شدن قهرمان داستان توسط سفید ها، با ستمی که به سیاهان می شد و به عنوان کالا حمل می شن. در کشتی های باربری و فضای برده داری روبرو می شیم. قهرمان که حد اعلای نویسنده کتاب است. داستان زندگی خود را برای دخترش تعریف می کند و این داستان نسل به نسل منتقل شده و به نویسنده می رسد. نویسنده هم با تحقیق بسیار داستان ریشه ها که زندگی واقعی اجداد اوست را می نویسد. امیدی که برده ها به آزادی دارن، ظلم و ستمی که ارباب ها به آنها می کنند و کمترینش گرفتن حق آزادی از اونهاست.
 

صحبت آقا: رهبر انقلاب اسلامی درسال ۹۲ در دیدار با فرماندهان بسیج سراسر کشور: «یکی از شاخص‌های دیگر استعمار و استکبار این است که جنایت را نسبت به ملت‌ها و نسبت به آحاد بشر مجاز می‌‌شمرند و اهمیت نمی‌‌دهند. این یکی از بلایای بزرگ استکبار در دوران جدید است.» بعد یک مثال روشن و مصداق معین هم بیان کردند که برخورد مستکبرین با بومیان آمریکا بود سپس از یک کتاب خارجی اسم بردند و خواندن آن را مغتنم دانستند: رمان «ریشه‌ها» نوشته‌ی آلکس هیلی.




بریده ای از کتاب(۱):
کونتا باخود فکر کرد نکند دیوانه شده باشد. لخت، در زنجیر و دست وپا بسته در تاریکی، داغ و دم کرده و متعفن میان دو مرد افتاده بود و اطراف او را مثل دیوانه خانه ها صدای جیغ و گریه و دعا پر کرده بود. تمام بدنش از درد مچاله شده بود، چون در چهار روزی که از اسیر شدنش می گذشت کتک خورده بود… (ص۱۵۴)

بریده ای از کتاب(۲):شنیده بود که بچه های سیاه وثیقه وام می شوند و طلبکاران مدعی مالک بچه ای می شوند که هنوز در شکم مادر است، و بدهکارانی هستند که پیشاپیش بچه بدنیا نیامده را می فروشند… (ص۳۷۴)

بریده ای از کتاب(۳):
اگر مستقیما اتهامی را که به او می زدند، تکذیب می کرد، در حکم آن بود که سفید پوستی را دروغگو خطاب کرده است … و این حتی از دزدی هم خطرناکتر بود. (صفحه ۶۳۷)

بریده ای از کتاب(۴):
همۀ شما آفریقایی ها و سرخپوستا یه جور اشتباه کردین. گذاشتین سفیدا جایی که زندگی میکنن قدم بزارن و تا به خودتون اومدین، دیدین که با لگد بیرونتون میندازن یا اسیرتون میکنن.

بریده ای از کتاب(۵):
«قانون می‌گوید اگر سیاه‌پوستی، در چشم سفیدپوستی راست نگاه کند ۱۰ ضربه شلاق باید بخورد. قانون آن‌ها می‌گوید اگر سفیدی قسم بخورد که سیاهی دروغ گفته ‌است حق دارند یک گوش او را ببرند. اگر سفید بگوید سیاه دوبار دروغ گفته است حق دارند دو تا گوش او را ببرند. قانون می‌گوید اگر آدم سفیدی را کُشتی به دارت خواهند زد اما اگر سیاهِ دیگری را بکُشی فقط شلاق می‌خوری… خواندن و نوشتن برای سیاهان غیرقانونی است. کتاب دادن به سیاه‌ ها غیرقانونی است.» (صفحه ۱۷۱)

namaktab.ir

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
دوشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۷، ۰۸:۲۹ ب.ظ

خادم ارباب کیست؟

خادم ارباب کیست؟

خادم ارباب کیست؟ : بهترین کتاب درباره راه و چاه خادم امام حسین (ع) شدن

خادم ارباب کیست؟ : بهترین کتاب درباره راه و چاه خادم امام حسین (ع) شدن

بریده ای از کتاب(۱):
«ما» هنر نداریم، اما «او» که هنر دارد، هنر او هم این است که اجناس به درد نخوری مثل ما – که هیچ کس حاضر نیست بخرد – را می خرد 
و با یک نگاهش کیمیا می کند: رسول ترک، کل احمد تهرانی و… محصولات این کارخانه اند.
راهش هم همین است که حافظ فرمود: «گر در سرت هوای وصال است حافظا باید که خاک در گه اهل هنر باشی» (صفحه ۳۷)

دانلود

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۷ ، ۲۰:۲۹
نمکتاب ...
شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

موکب آمستردام

موکب آمستردام ، بهزاد دانشگر

موکب آمستردام : داستان هایی از جوانان اروپایی و اربعین حسینی

موکب آمستردام : داستان هایی از جوانان اروپایی و اربعین حسینی

معرفی: خرده روایت هایی از زائرانی که امام حسین را نه در کربلا و نجف و قم و مشهد و… بلکه در قلب اروپا یافته اند،
زائران دور دست سید الشهدا،
زائرانی که از اروپا به مقصد زیارت پیاده امام حسین (ع) رهسپار شده اند.
زائرانی که دریافته اند که عشق حسین، زمین و زمان و مکان نمی شناسد و چه بخواهیم و چه نخواهیم عالم گیر خواهد شد.
فقط باید خودت را به این دریای عظیم بسپری تا به ساحل آرامش برسی.
بریده ای از کتاب:
وصف نمایشگاهمان دیگر از هلند و شهرهایش گذشته و به دیگر کشورها رسیده ما نه تنها توی دیگر کشورهای اروپایی هم درخواست برگزاری نمایشگاه را داشته ایم بلکه از بقیه کشورها مثل آرژانتین هم درخواست داده اند نمایشگاه را برایشان کپی کنیم و بفرستیم تا آن جا هم برگزار شود…

اید کسی باورش نشود،ولی من ۲۱سال درمشهد همسایه ی امام رضا (ع)بودم،اما دراروپا بود که به اهل بیت گره خوردم.
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
يكشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

دشت های سوزان

 

دشت های سوزان ،صادق کرمیار

دشت های سوزان: داستان یک دختر جنوبی شاداب و پیچ و خم های زندگی اش

دشت های سوزان: داستان یک دختر جنوبی شاداب و پیچ و خم های زندگی اش

معرفی: خودتان را جای دختر زیباروی رمان بگذارید که بهترین تیرانداز است و سوار بر اسب مقابل همه ی جوانان می ایستد…
این کتاب آنقدر جذاب است که وقتی شروع به خواندن می‌کنی تا تمامش نکنی، دلت آرام نمی‌گیرد.

خلاصه : داستان از آنجا شروع می شود که یکی از بی‌لیاقت‌ترین بشرهای این کره ی خاکی می شود شاه ایران (ناصرالدین شاه قاجار را می گویم)
شاهی که نه دین داشت
نه روزگار رعیت، خاطر مبارکش را مکدر می کرد.
شاهی که جانشینش از بد روزگار بی کفایت تر از خودش درآمد و شد مظفرالدین شاه
داستان درباره ی دشت‌های سوزان خوزستان است.
دشت‌هایی که در دل خود هزار داغ سوزان دارد.
دشت‌هایی که هم عشق آتشین عروس و داماد بر دلش نقش بست و هم تعصبات خانمان‌سوز شیوخ عرب….
دشت‌هایی که روی تنش، هم آثار نعلین علما باقی مانده
و هم جای چکمه ی مسترهای خونخوار و نفت‌خوار انگلیسی
خوزستان، مهد مردان غیور و دلاور چه داغ هایی که ندیده…..
خلاصه که داستان دشت‌های سوزان داغ داغ داغ است…..

بریده ای از کتاب(۱):
وریده ، سوار بر اسب از اسطبل بیرون آمد زائر علی به تندی افسار اسب را گرفت: «کدام گوری می روی، این آشوب از جهل و نادانی توست دختر» وریده گفت: «مهمان دار کسی شده ای که دخترت را نشانه گرفته بود!؟» زائر علی گفت:«بیا پایین تا ندادم فلکت کنن یا الله»

بریده ای از کتاب(۲):
بدران اسب خود را در اسطبل آماده می کرد. وریده عقال بدران را برای او آورد. مرتضی را نیز در بغل داشت. بدران مهربانانه به او و مرتضی نگاه کرد و عقال را از دستش گرفت و بر سر گذاشت. وریده مرتضی را به بغل بدران فرستاد و گفت:

«کاش می دانستی سخت ترین روز زن، روزی است که برای رفتن مردش به جنگ با او وداع می کند.»
بدران با لبخند و در حال بازی با مرتضی گفت:
«وشیرین ترین روز، روزی است که مردش با پیروزی از جنگ برگردد، نه؟»

بریده ای از کتاب(۳):
معین التجار از لیفه ی کمرش بسته ی کوچکی بیرون آورد و از داخل آن پودر سفید رنگی را داخل شربت ریخت و آن را حل کرد. بعد به سمت زندان به راه افتاد. به زندانبان اشاره کرد که در را باز کند. شیخ مبارد گوشه ای چمباتمه زده بود. معین التجار اجازه ی دخول گرفت و سینی را روی زمین گذاشت…

بریده ای از کتاب(۴):
گروهی از کارگران هندی و انگلیسی در تالار کاخ فیلیه مشغول سیم کشی برق بودند.چند نفر لوستر بزرگی را آوردند و با زنجیر به سقف تالار آویختند.

خزعل پای پلکان به نرده تکیه داده بود و خرسند کارگران را نظاره می‌کرد. در همین حال ویلسون وارد اتاق شد. خزعل به استقبال او از پله‌ها پایین رفت. ویلسون گفت:
«دور نیست که کاخ شیخ خزعل، سلطان عربستان غرق در نور شود.»
خزعل خندید و گفت:
«الحق که شما شایستگی حکمرانی به همه ی دنیا را دارید.»

نقد کتاب دشت های سوزان: توصیف زیبای خباثت وکیاست انگلیسی ها

نقد کتاب دشت های سوزان نوشته ی صادق کرمیار
قلم کتاب واقعا سخت و پیچیده بود.
این درست!
ولی به حدی
خباثت و البته کیاست انگلیسی ها
بی کفایتی حاکمان منطقه
نژادپرستی و قبیله پرستی
جهل عوام الناس
و از همه مهم تر سکوت علما و فتواهای ناپخته شان در اوایل دخالت ها ی انگلیسی ها در اداره ی حکومت ایران را زیبا توصیف کرده بود که بنده متحیر شدم.

به نظرم اگر بخواهید این کتاب را به جوان ها معرفی کنید،
می توانید بگویید:
سخت است شنیدن این واقعه که :
«اجدادمان بر روی زمین های نفت خیز می‌خوابیدند ولی بخاطر یک لقمه نون بخور و نمیر می‌رفتند زیر بیرق اجنبی»،
یا «حاکمان فاسق مثل شیخ خزعل برای ماندن بر مسند ریاست و زمام داری امور حاضر بودند مملکت رو دو قطبی کنن باز هم به نفع اجنبی.»
اما این کتاب را بخاطر عبرت های زیبایش از دست ندهید.
تاریخ سراسر عبرت است👍
امیرالمؤمنین می‌فرماید: من به اندازه ای به تاریخ مسلط هستم که انگار در آن زمان ها زندگی کرده ام.

نظرمن به عنوان نقاد این کتاب این است که الان که این قدر دارند بر طبل دوستی با دشمن می کوبند که خواندن ده باره ی این کتاب توسط دولتمردان خالی از لطف نیست؛ تا بدانند و بدانیم، انگلیس خبیث چه رویه ای دارد
و هنوز هیییییییچ چیز عوض نشده است.

یه روز نفتمون رو بردن، صدای شاه ها درنیومد،
فرداش اجدادمون رو کشتن، شاه ها خفه خون گرفتن،
☹️ بعدش امنیت مردم رو با دست بی کفایت خودشون ازبین بردن و راست راست آدم می‌کشتن…
حالا بعداز این همه سال، بعد از این همه خون دل خوردن و شهید دادن و … وقتی تو اوج قدرت نظامی و منطقه ای هستیم، تمام سرمایه های مردم و مملکت و نظام  رو دوباره به حراج گذاشتن و ماهواره ی عزیزمون رو روانه ی موزه ی عبرت کردن!!!
این کتاب عینا حال و روز الان ایرانمون هست؛
سکوت علما دربرابر قراردادهای ننگین،
اجنبی پرستی،
اختلافات راستی و چپی و…

اگر بیدار نباشیم :
قشنگ زیر سلطه و برنامه هاشونیم، خودمون حالیمون نیست!!!

http://namaktab.ir

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۱۳ مهر ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

فصل شیدایی لیلاها

فصل شیدایی لیلاها ، سیدعلی شجاعی

اگرمی خواهی لذت محبت امام حسین (ع) را بچشی این کتاب را بخوان: فصل شیدایی لیلاها

اگرمی خواهی لذت محبت امام حسین (ع) را بچشی این کتاب را بخوان: فصل شیدایی لیلاها

معرفی:
آخ که این کتاب لذت محبت امام،
نگاه امام،
پدری امام را
به جان می نشاند،
اگرمی خواهید لحظاتی در آغوش امام باشید این کتاب را…

خلاصه: داستان از زبان هفت نفر روایت می شود و هر کدام سرگذشت عجیب خودشان را درباره ی این که چطور خود را به کاروان کربلا رساندند می گوید.
در نهایت نویسنده صحنه ی روز عاشورا را تا زمان شهادت این افراد ترسیم می کند.

http://namaktab.ir

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

مرد

مرد ،داود امیریان، سوره مهر

اگر می خواهید عاشق حاج احمد متوسلیان شوید حتما بخوانید: مرد

اگر می خواهید عاشق حاج احمد متوسلیان شوید حتما بخوانید: مرد

بریده ای از کتاب(۱):
شفیعی گفت: یاسینی اولین نفر نیست . قبل از او برای هفت – هشت نفر از بچه ها تو همین بیمارستان مراسم بله برون و عقد کنان راه انداخته اند. ببین برادر احمد می گم میخوای …
احمد به تندی حرف شفیعی را برید و گفت: لازم نکرده برای من کاری کنی . راست می گی برای خودت آستین بالا بزن .
– چی می گی حاجی من بدبخت زن دارم . اگه بفهمه که می خوام دست از پا خطا کنم دو تا توپ خونه آتیش حرومم می کنه . (صفحه ۴۱)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
سه شنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

فریاد رس

 

فریادرس ، بازنویسی و گردآوری: حسن محمودی

فریادرس: کتابی با داستان های کوتاه، زبانی دلنشین و واقعی درباره امام زمان (عج)

فریادرس: کتابی با داستان های کوتاه، زبانی دلنشین و واقعی درباره امام زمان (عج)

معرفی:
گاهی نگاهت مضطرب و غمگین است؛
دستانت نیازمند دستگیری کسی است؛
روحت گرفته و رنجور …
دنبال همراهی می گردی که به فریاد دلت برسد.
کتاب فریادرس نقطه ی نورانی دلت می شود، انشاء الله

 

بریده ای از کتاب:
بدون اینکه چیزی بپرسم، بی اختیار دنبال ایشان راه افتادم .اصلا فراموش کرده بودم که گم شده ام ؛ اشتیاقم برای انجام اعمال حج بیشتر شده بود ؛ آرامش، تمام وجودم را فراگرفته بود .
اعتماد عجیبی به آن آقا کرده بودم ،بوی عجیبی به مشام می خورد که در آن فضا، معنویت خاصی بخشیده بود . درآن شلوغی هیچ کس مزاحم من نشد وبه راحتی توانستم رمی جمرات را انجام دهم .
بعد از اعمال، آن آقا به سمتی رفت به دنبالش راه افتادم تا خیمه خودمان را دیدم ، تازه به یاد آورده بودم که من گم شده بودم . خیلی خوشحال بودم به زبان انگلیسی از او تشکر کردم و گفتم :
شما مرا نجات دادید واقعا نمی دانم چگونه از شما تشکر کنم، با بیانی فصیح و آرام گفت : « نیازی به تشکر نیست وظیفه ماست که به محبان خویش رسیدگی کنیم . در طول عمر ما هم شک نکن.»

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
دوشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

اشکانه

اشکانه: رمانی مثال زدنی و جذاب

اشکانه: رمانی مثال زدنی و جذاب

رمان اشکانه ، ابراهیم حسن بیگی

معرفی کتاب:
عشق
 هم زنده می کند، هم می میراند. عشق دل را زنده می کند و هر چه غیر آن است را می کشد و همه ی زندگی را به معشوق تقدیم می کند؛ داستان این کتاب مثال زدنی ست.

معرفی کتاب:

محبت +شور +امید +جداشدن از همه چیز   —–>    عشق+سختی و درد و رنج ….
و این اتفاق خیلی نادر است،
این رمان عاشقانه را بخوانید

خلاصه کتاب

سید حسین، جانباز ۷۰ درصدی است که قبل از جانباز شدنش عاشق دختری می شود و پس از مجروحیتش همان دختر – اشکانه – از او خواستگاری می کند. داستان شرحی از مشکلات فراوان زندگی این زوج است که باید با فقر، جانبازی و بیماری ناشناخته سید حسین، توامان دست و پنجه نرم می کنند. در طول این زندگی کوتاه که در نهایت با شهادت سید حسین و مرگ فرزند او در شکم مادر به نوعی خاتمه پیدا می کند، محبت عاشقانه اشکانه پایه و محور داستان است.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

نه آبی نه خاکی

نه آبی نه خاکی : از بهترین رمان های دفاع مقدسی

نه آبی نه خاکی : از بهترین رمان های دفاع مقدسی


زیاده عرضی نیست. جز این که بگویم دوستت دارم، خیلی هم دوستت دارم اما دلم اینجاست. قرص و محکم…

برشی از کتاب:
پس من با اجازه بر می گردم به روال سابق ….برمی‌گردم پیش دوستانم …
تو هم دیگر از من دلبری نکن !
ورفتن آسان را برای من سخت نکن .سخت نه برای رفتن خودم ،سخت برای چشم انتظاری تو…
لطفا چشمانت را به انتظار من به در سفید نکن …
من همه جای زمین را دوست دارم ،زیرا جایی از آن نیست که به سرانگشت آفرینش تو موجود نشده باشد .ودر هیچ کجا احساس غربت نمی کنم ،زیرا تو همه جا هستی ،ودوست تر از تو کیست ؟تو در سطح آب همچنانی که در عمق،هرچند من تورا در عمق بیشتر احساس می کنم ،زیرا در عمق از سطح ،خودم را تنهاتر یافته ام .وزن آب در عمق بر دوشهای من به یاد تو تحمل‌پذیر می شد….(ص۹۸)
 
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

مهر و قهر

یکی از بچه ها که کتابو خونده بود می گفت : کتاب بی نظیری بود که با خوندنش به یه سری خطاهای رفتاریم پی بردم که سعی کردم اصلاحشون کنم و خیلی رفتارهای خوبم یاد گرفتم و پاسخ چند سوال که مدتها توی ذهنم بود رو گرفتم.

برشی از کتاب:

در یکی از روزها که نوبت شستن ظروف به عهده ی من بود ، احساس خستگی می کردم و از خواهر خود خواستم که به جای من آن مسئولیت را بر عهده بگیرد . او ابا کرد .
نزدیک ظهر ، وقت نماز حضرت امام بود . ایشان برای تجدید وضو رفته بودند که به علت طولانی شدن غیبتشان نگران شده و به جستجویشان به آشپزخانه سر زدم . ناگاه متوجه شدم که امام تمام ظروف را شسته اند و فرمودند : سخن تو را شنیدم و احساس کردم نوبت من است . و من از خجالت و شرم فقط توانستم تشکر کنم .(ص ۴۲)

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...