در آغوش خوشبختی : سید مصطفی رضوی حائری، نشر لاهوتیان
معرفی:
خورشید روح انسان محبت است. عاشق باید همیشه در جنب و جوش باشد زیرا که می خواهد رضایت معشوق را داشته باشد. تفاوت خود، نشانه ی کشش است، نه نشانه ای از ناپسند بودن.
بریده کتاب:
مهربانی های کوچک را فراموش نکن و تقصیرات کوچک را به یاد نداشته باش. زن و شوهر در تمام مراحل زندگی اعم از غم و شادی، باید یار و مدد کار یکدیگر باشند و با تمام وجود در جهت و رضای محبت الهی با یکدیگر مهربان باشند زیرا که هر کاری که در جهت محبت الهی باشد ارزشمند خواهد بود.
کتاب خیلی ساده و بی آلایش به زندگی امام صادق(ع) پرداخته است و سخنان امام را خیلی به جا و به موقع استفاده کرده است چنان که این سخنان خیلی قشنگ به جان می نشیند.
بریده کتاب:
از خداوند پیروی کنید. با مردم با صداقت و عدالت رفتار کنید. امانت ها را پس دهید. امر به نیک و جلوگیری از زشتی کنید تا مردم جز خوبی از شما نبینند. هرگاه شما را چنین ببینند ارزش آن چه ما داریم خواهند دانست و به سوی ما می آیند. تبلیغ گران ساکتی برای ما باشید. ص ۶۹
بریده کتاب(۲):
خلیفه کمی توی فکر فرو رفت، بعد لبخند تلخی زد و گفت:« این شگفتی که تو از او دیدی من بارها دیده ام. او همیشه شگفت انگیز است…شگفت انگیز! آه، این بار نیز نقشه ام نگرفت نمی دانم با او چه کنم…» و خشمگین بر تخت نشست. ص ۱۰۲
او به ظاهر آرام و برای خاندان ما بی ضرر بود ولی… سیاستی که در پیش گرفت… خطرناک تر از شمشیرهای برافراشته ی ما بود.
دخترک بی صبرانه این پا وآن پا می کرد… چشم به در بسته اتاق انتهای راهرو داشت، چون در نظر او… بزرگترین معجزه دنیا قرار بود در آن خانه اتفاق بیفتد، اتفاقی که آن روزها منتطرش بود …
تبلیغ گران ساکتی برای ما باشید از خداوند پیروی کنید با مردم با عدالت و صداقت رفتار کنید امانت ها را پس دهید امر به نیکی و دوری از زشتی کنید تا مردم جز خوبی از شما نبینند… هر گاه شما را اینچنین بینند ارزش آنچه ما داریم را خواهند دانست… و به سوی ما می آیند…
ای کسی که حرف هایم را می شنوی خودت کمک کن و از دردهایم بکاه…
نور که باشی دنیا را روشن می کنی با علمت، دانشمند می پرورانی با محبتت، مریدت می شوند و رفتارت الگو ساز بشریت می شود، نور که باشی تاریکی ها نیز در برابر عظمتت تعظیم می کنند، این کتاب زندگی نامه آن نوری است که چراغ هدایت بشریت است.
وجود امام در این دوره، مانند خورشید در سرزمین یخبندان است.
اگر آفتاب معرفت می تابید قلب ها یکی میشدند و دیگر فاصله نبود…
منصور گفت : باید فورا دست به کار شد… آری عسل آغشته به سم بهترین راه است…
همیشه مرزی است بین دانستن و ندانستن ، کاش این فاصله ها کم بود…
می دانی پسرم؟ آفتاب لب بامم… تا دیر نشده کمکم کن … می خواهم مسلمان شوم…
آفتاب هیچگاه پشت زمین را خالی نمی کند…
من در موسم حج اولین بار بود که او را می دیدم،جوانی است بسیار بی باک و سخنوری بسیار بی نظیر… گویی سحر کلام دارد…
به حرف او اندیشید حق با او بود باید صبور و خویشتن دارتر بود…
خوردن و آشامیدن : آدابی مهم و کاربردی از یک روزمره ی تکراری
خوردن و آشامیدن (مجموعه ی کتاب های مهارت های زندگی) : هادی الیاسی
خلاصه:
در این کتاب می خوانیم : ۱ـ از چه ظرفهایی برای خوردن و آشامیدن استفاده کنید ۲ـ مصرف غذاهای لذیذ و منع از زیاده روی ۳ـ حالات و رفتار هنگام غذا خوردن ۴ـ دعاهای هنگام خوردن ۵ـ فضایل و آداب مهمانداری ۶ـ فوائد بعضی از خوراکی ها ۷ـ ویژگی ها و روشهای خلال کردن دندان ۸ـ آب های آشامیدنی ۹ـ آداب نوشیدن آب و ..
بریده کتاب:
در مورد نحوه ی خوردن و آشامیدن، از مقدمات اولیه خوردن مثل ظروف غذا خوری تا طرز نشستن و با چه آدابی خوردن غذا را شروع کردن، خواندن دعاهای قبل از غذا، مواردی که باید قبل، بعد و در حین غذا مراعات کرد، اعمالی که پس از غذا خوردن باید و نباید انجام داد و مطالب جالبی در مورد خواص و مضرات برخی از خوراکی ها
دوره درهای بسته(۶) : گوشه ای از اسارت را بخوانید و قدر بدانید آزادی را…
معرفی:
آزاد بودن یا آزادی با ول گشتن با آزاد گشتن فرق دارد. کتاب خاطرات اسرا مزه های شیرین زندگیمان که ما آنها را ندیده می گیریم زیر زبانمان می گذارد تا برای لحظه ای از خدا به خاطر نعمت های زیادش مخصوصا به خاطر آزادی تشکر کنیم و اینقدر ول نباشیم. دل آزاد با دل ول خیلی فرق دارد.
بریده کتاب:
وقتی خبر رحلت امام (ره)رادر اردوگاه عراق دادند …فکر می کردم همه این سالها را هدر کرده بودیم، برگردیم ایران، دوباره امام را ببینیم. حالا که امام دیگر زنده نبود، برمی گشتیم ایران چه می شود؟! انگار همه مصیبت های عالم یک جادوی سرمان خراب شده بود، یاد سالهای گذشته افتادم که وقتی یکی از بچه ها برای امام نامه نوشته بود امام (ره) هم جواب نامه را با دست خط خودش داده بود، نامه کوتاه بود اما چه قدر آرامش داشت. نوشته بود :«بسم الله الرحمن الرحیم فرزندانم پدر پیر شما همیشه به یادتان است روح الله الموسوی » گریه می کردم ودست می کشیدم روی کاغذ، انگار حرم را زیارت می کردم و…
کتاب دوستی های قبل از ازدواج : بررسی روابط دختر و پسر با استدلال های خودمانی
کتاب دوستی های قبل از ازدواج : سید مجتبی حورایی، دکلمه گران
معرفی:
این کتاب را خانم نیلچی زاده در برنامه ی سمت خدا معرفی نموده است. کتاب خوبی است با استدلال های خودمانی ..
بریده کتاب(۱):
هیچ وقت فکر نکرده اید زمانی که حضرت یوسف با زلیخا تنها شدند و زلیخا به یوسف پیشنهاد ارتکاب گناه داد، چرا یوسف شروع به اصلاح و ارشاد نکرد؟ مگر او پیامبر نبود و پیامبران برای ارشاد مردم نیامده اند؟ بله، ولی آنجا ( خلوت با نامحرم ) جای هدایت و راهنمایی نیست، بلکه یوسف فرار کرد. قهرمان اخلاقی و پاکی و تقوا با همه قدرت و توان روحی عالی و معنویت فوق العاده اش، فرار کرد، نصیحت نکرد.
بریده کتاب(۲):
وقتی مردی می فهمد که همسرش با مرد دیگری در ارتباط است و همسرش در نبود و غیبت او به او خیانت می کند یکباره به هم می ریزد. تمام وجودش را نفرت و خشم می گیرد. وقتی زنی پی می برد نگاه هرزه ی شوهرش مدام دنبال این و آن است و با هر زن زیبایی که دستش برسد مراوده و ارتباط دارد و .. به شدت از لحاظ روحی آزرده می شود و احساس می کند تمام هستی اش بر باد رفته و بی وفایی شوهرش، او را از درون ویران می کند. گذشته از اینها آیا احتمال نمی رود کسی که امروز به دیگری خیانت می کند فردا به شما هم خیانت کند.
خودی نشان بدهید : رویارویی با ترس همیشه سخت بوده است؛ از این کتاب کمک بگیرید.
خودی نشان بدهید : علی محمدصالحی، موسسه امام خمینی
معرفی:
گاهی افراد از رویارویی با چیزی یا کسی می ترسند، روان شناسان توصیه می کنند چنین افرادی به ناچار با آن موضوع رو برو شوند تا ترسشان از بین برود. زیرا گاه خود موضوع اصلی چندان دشوار نیست اما وقتی انسان از آن بترسد آن مسئله کوچک پیوسته برایش بزرگ و بزرگ تر می شود و روبرو شدن با آن دشوارتر، پس از حادثه نیز خود را سرزنش می کند و احساس حقارت می کند که چرا اینقدر کم جرئت است.
بریده کتاب:
ابراز وجود یعنی با احترام و توجه به خواسته دیگران, بتواند با جرئت از حق خود و خواسته تان دفاع کنید و نگذارید حقتان ضایع شود افرادی که در این زمینه مشکل دارند, نمی توانند ازحق خود به گونه ای مناسب دفاع کنند یا احساسات خود را به زبان آورند. آنان پیوسته از وضع موجود ناراحت اند وخود را سرزنش می کنند. راه حل اینکار سرزنش کردن خویش نیست, بلکه باید روش هایی را بیاموزیم تا برای همیشه بر اینگونه مشکلات چیره شویم.
در روشنای خاموشی : داستان بعضی زندگی ها آنقدر زیباست که ختم در یک کتاب نمی شود
در روشنای خاموشی : فاطمه اکبری، نشر آهنگ قلم، مروج
معرفی:
خیلی از زندگی ها دچار مشکل می شود چون زن و مرد و یا بچه ها مشکلی دارند که همه شیرینی ها را مبدل به تلخی می کند. دلیلش هم بد زندگی کردن ماست. در روشنای خاموشی داستان زیبا و پر روح یک زندگی است که هم شیرین بوده، هم موفق و هم پر از زیبایی. حتماً حتماً بخوانید. نکات بسیار زیادی را خواهید آموخت.
بریده کتاب:
مادرم شوکت، دختر یکی از بازاری های مشهور و مورد اعتماد تهران بود. پدرم هم تاجر بودند، وضع مالی شان خوب بود ولی زندگی بسیار ساده ای داشتند… مادرم همین طور که بچه را شیر می دادند، قرآن می خواندند. می رفتند توی آشپزخانه که غذا بپزند، همین طور که دیگ را روی اجاق گذاشته بودند، یک جزء قرآن پای دیگ می خواندند تا وقتی که مثلا برنج را بپزند. ازدواج ما ساده برگزار شد. یک زندگی خیلی کوچکی بود. در منزل پدر شوهرم یک اتاق داشتیم. ده سال بیشتر با آنها بودم، بعد از آن خانه خریدیم و جدا شدیم. تمام این مدت من درس می خواندم. به درس و مطالعه خیلی علاقه داشتم.
حرمان هور : اول تا اخر زندگی نفر اول کنکور پزشکی که وصل به بی نهایت می شود…
حرمان هور : علیرضا کمری ، نشر سوره مهر
معرفی:
اگر به تو بگویند که این کتاب خاطرات و دست نوشته های نفر اول کنکور پزشکی است که خیلی تیزهوش، خیلی پراحساس، خیلی ریزبین و عاشق پیشه بوده است دلت می آید که نخوانی و مسیر بی نهایتی که او طی کرده را ندانی. شاید تو هم بخواهی مثل او بی نهایت شوی.
بریده کتاب:
این کیست که امشب اینگونه آرام به چشمان خیس شما قدم می گذارد؟ لحظه ای می نشیند مکثی می کند و می رود. این کیست که بعد از مدت ها احساست را به ضیافت می خواند و پرواز خیالت را به سوی شمع وجود خویش می کشاند؟ کمی تامل می کنی که این کیست که باز هم خانه خلوت تو را دق الباب می کند …چمران می گفت که ارزش انسان و شخصیت انسان به ناگفتنی هایش است و من می دانم که تو ناگفته هایت بیش از آن بود که بشود باور کرد. با تمام این حرف ها گاهی اوقات انسان دوست دارد درد دل کند. دوست دارد با کسی از ته قلب حدیث نفس کند.
کتاب دعا از نظر حضرت آیه الله العظمی سید علی خامنه ای مد ظله العالی : علیرضا برازش، انتشارات انقلاب اسلامی
معرفی:
اگر می خواهید در مقابل دشمن، استوار باشید باید باب دعا را به روی خودتان باز کنید. اگر می خواهید از کسی و چیزی نترسید باید رابطه ی خود را با خدا قوی کنید. اگر می خواهید در مقابل جلوه های مادی تکان نخورید ونلغزید، باید خود را با دعا و تضرع بیمه کنید.
بریده کتاب:
دعا رقیب ابزارهای مادی نیست. اینطور نیست که وقتی انسان می خواهد به مسافرت برود یا با خودرو یا قطار وهواپیما عازم شود و یا با دعا برود! همچنین اینطور نیست که اگر انسان بخواهد وسیله ای به دست آورد یا پول خرج کند یا اگر پول نداشت به دعا متوسل شود و آن وسیله را به دست آورد! معنای دعا این است که شما از خدا بخواهید تا او این وسایل را جور بیاورد. آن وقت عمل مادی هر کدام در جای خودشان قرار می گیرند. دعای مستجاب اینگونه است.
من عادت کرده ام برکت روزی ام را، از یک خوب بگیرم یک بخشنده، یک مهربان، یک رئوف! اول وقت که روزت را با یک انسان کریم شروع کنی، هیچ شری نیست که خیر نشود من در ایران به دنیا آمدم؛ در خانه ی یک کریم من خانه زاد امام رئوفم، امام رضا علیه السلام
ما که امام ندیده ایم. کنارش زانو نزده ایم. همسفره اشان نشده ایم. ما که آرزو به دلم . ما که مردم آخرالزمانیم... شاید عمرمان به ملاقات مهدی فاطمه (عج) هم نرسد. اما وصف العیش نصف العیش خیال روی تو در هر طریق همره ماست خیال بود در منزل شما کنار شما سر سفره ی شما
آمده بود برای دعوت از امام! خیلی دوست داشت که مهمان خانه اش، امامش باشد. مقابل امام که نشست خجالت می کشید اما ذوق و لذتی که داشت زبانش را گویا کرد: – یابن رسول الله! مهمان خانه ی ما می شوید؟ ما دلمان می خواهد پذیرای شما باشیم حتی یک وعده! لبخندِ صورت امام دلش را قرص کرد. تپش قلبش بیشتر شد از این حال، که امام فرمودند: – شرط دارد! قلبش ایستاد. چه کند اگر نشود؟ – سه شرط دارد! لبانش از هم فاصله گرفت و منتظر ماند: – برای من غذایی از بیرون تهیه نکنی، همان غذایی که در خانه هست برای من هم سر سفره بگذار… سر تکان داد و صدای قلبش دوباره بلند شد. – دوم اینکه هر چه در خانه موجود است همان باشد غذای ما… لبانش طرح لبخند گرفت. – سوم اینکه خانواده ی خودت را برای پذیرایی از من به زحمت نیندازی! دست گذاشت روی چشمش، روی قلبش، روی دهانش و پرسید: – می آیید. شنید: – میآیم! مسند امام رضا، ج۱، ص۲۹۱٫ ……. امام بیاید، زحمت می رود. امام بیاید، کم ها، زیاد می شود! امام بیاید، غصه ها تمام می شود، لبها پرخنده می شود، دلها شاد می شود. امام! برای ما جز رحمت، زحمتی ندارد. فدایت شوم… یک وعده، یک سفره، یک لحظه، یک روز، یک عید، یک مناجات یک نماز، یک هرچه خودتان اراده می کنید… مهمان ما می شوید؟ به هزار شرط هم که باشد. می پذیریم! شرط های شما، رحمت است!